ملکا و پادشاها! در این لحظه و در این ساعت، تحف تحیات و صلات صلوات به روان پاک سید المرسلین، چراغ آسمان و زمین، محمد رسول الله در رسان، بیضههای اعمال نهادهایم بر خاشاک از آسیب چنگال گربهٔ شهوت نگاه دار. ماهرویان عمل، کاهربایی دارند در دل ما، خداوندا! ما را هنگی و قوتی بخش تا ربوده نشود. تن شوره گشتهٔ ما راکه از آب شور حرص، شوره گشته است، به توفیق مجاهده، پاک و طیب گردان. دل ما راکه از خیل خیال وسوسهها پای کوب گشته است، به باران توفیق و خضر طاعات مزین گردان. تابهٔ طبع ما را از صدمهٔ سنگ سنگین دلان نگاه دار. به وقت مرگ چون مرغ جان ما از قفص قالب، بیرون خواهد رفتن، شاخهای درخت سبز سعادت، مرغ روح ما را بنما تادر آرزوی آن، پر و بال خوش بزند و به نشاط بی اکراه بیرون پرد.
هم تو به عنایت الهی
آنجا قدمم رسان که خواهی
از ظلمت تن رهاییم ده
با نور خود آشناییم ده
روزیکه مرا ز من ستانی
ضایع مکن از من آنچه دانی
و آن دمکه مرا به من دهی باز
یک سایهٔ لطف بر من انداز
تا با تو قرین نور گردم
چون نور ز سایه دور گردم
آن سایه نه کز چراغ دور است
آن سایه که از چراغ نور است
من بیکس و رختها نهانی
هان ایکس بیکسان تو دانی
تا چندکنم ز مرگ فریاد
گر مرگم از اوست مرگ من باد
گر بنگرم آنچنانکه رای است
آن مرگ نه مرگ، نقل جای است
از خوردگهی به خوابگاهی
وز خوابگهی به بزم شاهی
که: «والناشطات نشطا». افتتاح مقالات به حدیثی کنیم از احادیث مصطفوی صلوات الله علیه لقد جاء فی «دُرر الاخبار» عن النبی المختار علیه افضل الصلوات و اعلاها و اکمل التحیات و اسناها انه قال لحارثه صباح یوم: «کیف اصبحت یا حارثه؟ قال: اصبحت مومناً قال: ان لکل حق حقیقه فما حقیقة ایمانک؟ قال: عزلت نفسی عن الدنیا فاظماءت نهاری و اسهرت لیلی فکاءنی انظر الی عرش ربی بارزاً وکانی انظر الی اهل الجنه یتزاورون و الی اهل النار یتغاوون فقال النبی: «اصبت فالزم» ثم اقبل الی اصحابه و قال: «هذا عبدا نوّر الله قلبه بنور جلاله». سید المرسلین، چراغ آسمان و زمین صلی الله علیه و سلم روزی میان یاران نشسته بود روی، به حارثه کرد و گفت: ای حارثه! امروز چون برخاستی از خواب؟ گفت: مؤمن برخاستم. مؤمن راستی، مؤمن حقیقی، مؤمن بیگمان و تقلید.
آن جایکه احرار نشینند، نشستیم
وان کار که ابرار گزیدند، گزیدیم
دیدیم که در عهدۀ صدگونه وبالیم
خود را به یکی جان ز همه باز خریدیم
مارا همه مقصود به آمرزش حق بود
المنة لله که به مقصود رسیدیم
پیغامبر صلی الله علیه و سلم فرمودکه: هر راستی را نشانی است و هر حقیقتی را علامتی است. نشان ایمان تو چیست؟
گفت: یا رسول الله! من از دنیا دور شدم که دنیا را دام غرور دیدم و حجاب نور دیدم. به روز، تشنه صبر کردم و شب، بیدار بودم و این ساعت معین عرش رحمان را به چشم ظاهر میبینم، چنانکه خلق، آسمان را میبینند و اهل بهشت را میبینم به این چشم ظاهر، میان بهشت یکدیگر را زیارت میکنند و کنار میگیرند و اهل دوزخ را با این چشم میبینم که غریو میکنند و فریادشان به گوش ظاهر میشنوم.
رسول صلی الله علیه و سلم فرمود: «اصبت فالزم»: یافتی، راه راست دیدی. آنچه میبینی هم بر این روش محکم باش، تا آنچه دیدی مقام تو شود و ملک تو شود، زیرا دیدن دیگر است و ملک شدن دیگر. بعد از آن رسول صلی الله و علیه و سلم رو به یاران کرد و فرمود: «هذا عبد نوّر الله قلبه بنور جلاله»: این بنده، آن بنده است که خدای عزو جل.
آن سرمه کش بلند
بینان در بازکن درون نشینان
چشم دل این مرد را سرمهٔ معرفت کشیده است و چشم و دل او را منور گردانیده است.
گر پردۀ هستیت بسوزی به ریاضت
بیرون شوی زین ورطه که این خلق در آن است
پنهان شوی از خویش و ز کونین بیکبار
بر دیدۀ تو این سر آنگه بعیان است
این عالم نفی است، در اثبات توان دید
سرگشته در این واقعه این خلق از آن است
چون حارثه طاعت خود را پیش آورد که روز به روزه بودم و شب بیدار و از دنیا دور شدم تا اینها دیدم و شنیدم، آنچه خلق نمیبینند و نمیشنوند، رسول صلی الله علیه و سلم به لطف او را بیدار کرد که نماز خود را مبین، نیاز خود را مگو، آن به عنایت و بخشش حق دان.
از ما و خدمت ما چیزی نیاید ای جان
هم تو بنا نهادی، هم تو تمامگردان
دارالسلام ما را، دارالملام کردی
دارالملام ما را، دار السلام گردان
باز سپیدی پرید از دست شاه به دستوری برگوشهٔ بام نشست. طفلان در فر و جمال آن باز حیران شدند. تی تی و توتو میکنند و از دور میپندارند که آن باز سلطان، از بهر تی تی و توتوی ایشان نشسته است. ندانند که آن باز به عنایت پادشاه به گوشهٔ آن ویرانه نشسته است. «نور الله قلبه بنور جلاله» یعنی مگو که روز چنین کردم و شب چنان کردم، الا بگو که آن خداوندی که روز را منور کرد و شب را مستر کرد به عنایت خویش و بخشش خویش بر دل و دیدۀ من رحمت کرد.
دل کیست کو حدیث خود و درد خود کند
پیدا بود که جنبش دل تا کجا رسد!
«لاتکونوا من ابناء العمل و کونوا من ابناء الازل» زاهدان از عمل اندیشند که چنین کنیم و چنان کنیم. عارفان از ازل اندیشند که حق چنین کرد و چنان کرد و از های و هوی عمل خود نیندیشند.
عارفان چون دم از قدیم زنند
های و هورا میان دو نیم زنند
«الزاهد یقول کیف اصنع و العارف یقول کیف یصنع»
زاهد از ترس گفته من چه کنم
در میان چنین محن چه کنم
عارف از عشق گفته او چه کند
عجب از بهر من خدا چه تند
نظر آن بود به سوی خودی
که کنم نیک و نگروم به بدی
نظر این بود به سوی خدا
نگرد دائما به روی خدا
نظر الزاهدین فی الاعمال
نظر العارفین فی اضمحلال
صحوة الزاهد من الاعمال
سکرة العارف من الاجلال
عمل البر متکا الزاهد
مطمح العارف لدی الواحد
ذایری نفسه بفعل البرّ
ذاک للحق شاهد فی السر
ذاک احسانه مدی معدود
عارف الحق هادم المحدود
ذاک فی الارض عمره یفنی
عارف الحق فی البقاء سماء
زاهد اندر میان خوف و رجا
عارف الحق طارفوق حجی
مسکن الزاهدین فی ذا الفرش
همة العارفین فی ذی العرش
زاهد می گوید: آه آه چه کنم من؟ عارف میگوید: آه تا او چه کند؟
سیر زاهد هر مهی یک روزه راه
سیر عارف هر دمی تا تخت شاه
* * *
رخ چو بنمود آن جمال، تو را
پاک بر بود آن کمال، تو را
* * *
هرکه آید به سوی او ز حقیقت خبری
اندر او از بشریت بنماند اثری
التفاتی نبود همت او را به علل
گر همه علت گیرد ز علی تابه ثری
هرکه از خود متلاشی شود و محو ز خویش
به سوی او کند از عین حقیقت نظری
جوهری بیند صافی متحلی به حلل
متمکن شده در کالبد جانوری
تو به صورت چه قناعت کنی از صحبت او
رودگر شود تو به تحقیق، که اوشدد گری
* * *
زاهدی چیست؟ ترک بد گفتن
عاشقی چیست؟ ترک خود گفتن
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: این متن به طور کلی به ارزش ایمان و معنویت در زندگی انسان میپردازد و تفاوتهای میان زهد و عرفان را بیان میکند. شخصیت اصلی این داستان حارثه است که به پیامبر میگوید چگونه از دنیا دوری کرده و در نتیجه، به بصیرت و حقیقتی در مورد وجود خود و عالم دست یافته است. پیامبر او را به خاطر تجربه معنویاش تحسین میکند و بر اهمیت پیروی از این راه تأکید میکند.
متن به صورت شعری و نثر معنوی ادامه دارد و به موضوعاتی چون نیاز به نور الهی، آگاهی از عواقب زندگی، و درک بهتر از خداوند میپردازد. در واقع، این متن میخواهد نشان دهد که انسان باید خود را از دنیا جدا کند تا به حقیقت نائل شود و در این مسیر، نیاز به لطف و رحمت الهی دارد. زاهدان به عمل و ترس از گناه فکر میکنند، در حالی که عارفان به عشق و شناخت خداوند میاندیشند.
به طور خلاصه، این متن دعوت به سیر و سلوک معنوی و توجه به خداوند و خارج شدن از قید و بند دنیا است.
هوش مصنوعی: ای پادشاهان و فرمانرواها! در این لحظه و ساعت، نیکوترین درودها و سلامها را به روح پاک پیامبر بزرگوار، محمد رسول الله، تقدیم میکنیم. بر افکار و اعمال خود، تأثیر نگاهّی از آسیب دیدن برحذر داشتهایم. دلهایمان از وسوسهها رنج میبرد و ما به پروردگار خود درخواست کمک میکنیم تا از این وسوسهها دور بمانیم. وجود ما که به واسطهی حرص و طمع آسیبدیده است، با تلاش و مجاهده پاک شود. دلهامان که تحت تأثیر خیالات و وسوسهها خسته شدهاند، نیاز به رحمت و یاری خداوند دارند. ما را از آسیبهای سنگینی دلها حفظ کن. در moment مرگ، مانند پرندهای که از قفس پرواز میکند، روح ما را به سوی سعادت راهنمایی کن تا در آرزوی آن خوشبختی، شاد و راضی پرواز کند.
هوش مصنوعی: خودت با لطف و ارادهی الهی، هر جا که بخواهی مرا به آنجا میرسی.
هوش مصنوعی: ما را از تاریکیهای جسم آزاد کن و با نور خود آشنا کن.
هوش مصنوعی: روزهایی که تو مرا از خودم جدا میکنی، چیزی را که از من میدانی از من نگیرید.
هوش مصنوعی: وقتی که تو دوباره به من عنایت کنی، لطفی بر من بگذار و مانند سایهای بر سرم حضور داشته باش.
هوش مصنوعی: میخواهم همراه تو شوم و درخششی مانند نور پیدا کنم، به گونهای که از سایه و تاریکی فاصله بگیرم.
هوش مصنوعی: سایهای که از نور چراغ دور است، سایهای نیست که از نور چراغ به وجود آمده باشد.
هوش مصنوعی: من تنها و بیکس هستم و لباسهای تو به صورت پنهان در کنار من است. ای بیکس، تو این را میدانی.
هوش مصنوعی: چقدر باید از مرگ شکایت کنم، در حالی که مرگ من به خاطر اوست، پس مرگ من یک نوع زندگی است.
هوش مصنوعی: اگر به مسأله به طور عمیق و درست نگاه کنم، میبینم که آنچه به عنوان مرگ شناخته میشود، در واقع یک تغییر مکان و وضعیت است، نه پایان قطعی.
هوش مصنوعی: از جایی که به خوابگاه میرویم و از خوابگاه به محفل و جشن شاهانه.
هوش مصنوعی: در این متن، صحبت از گفتگویی میان پیامبر اکرم(ص) و یکی از یاران ایشان به نام حارثه است. حارثه، پس از بیدار شدن از خواب، به پیامبر میگوید که مؤمن شده است. پیامبر از او میپرسد که حقیقت ایمانش چیست و حارثه بیان میکند که خود را از دنیای مادی دور کرده و در این مسیر روزها گرسنه و شبها بیدار بوده است. او خود را همچون کسی میداند که به عرش خدا نظر دارد و به بهشت و جهنم مینگرد. پیامبر این سخنان او را تأیید میکند و به یارانش میگوید که این شخص از نور خدا بهرهمند شده است.
هوش مصنوعی: در جایی که آزادگان زندگی میکنند، ما نیز نشستهایم و کاری را که نیکان انتخاب کردهاند، ما هم برگزیدهایم.
هوش مصنوعی: در زمانهای که مشکلات و سختیهای زیادی وجود دارد، ما تصمیم گرفتیم که با یک نفر خود را تنها مرتبط کنیم و از همه بارهای سنگین و نگرانکننده رهایی یابیم.
هوش مصنوعی: ما همه هدفمان بخشش از سوی خداوند بود و سپاسگزاری میکنیم که به این هدف دست یافتیم.
هوش مصنوعی: پیامبر اسلام فرمودند که هر حقیقت و هر راستی نشانهای دارد. حالا باید بپرسیم که نشانه ایمان تو چیست؟
هوش مصنوعی: او گفت: ای پیامبر خدا! من از دنیا فاصله گرفتم زیرا دنیا را به عنوان دام فریب دیدم و نور حقیقت را پوشیده دیدم. در روز، تشنه صبر بودم و در شب، بیدار ماندم. اکنون عرش رحمان را با چشمانم میبینم، به گونهای که مانند مردم آسمان را میبینند. همچنین اهل بهشت را با همین چشم مشاهده میکنم که در بهشت یکدیگر را ملاقات میکنند و کنار هم هستند، و اهل دوزخ را نیز میبینم که در حال فریاد زدن هستند و صدایشان را به وضوح میشنوم.
هوش مصنوعی: پیامبر اسلام فرمود: «به حق رسیدی، پس بر آن پایبند باش»: وقتی که راه درست را پیدا کردی، باید بر آن استقامت کنی تا آنچه را که دیدهای به جایگاه و دارایی تو تبدیل شود، چرا که دیدن و به دست آوردن مقام، دو چیز متفاوت است. سپس پیامبر به یارانش نگاهی کرد و فرمود: «این بندهای است که خداوند دلش را به نور جلالش روشن کرده است».
هوش مصنوعی: آنجا که بلندقدان سرمهکش هستند، در را باز کن و به درون نشینندگان نگاه کن.
هوش مصنوعی: این مرد با درک و شناخت عمیقش به روشنی دل و ذهنش دست یافته است.
هوش مصنوعی: اگر پردهٔ وجود خود را بسوزانی و با کوشش و تلاش از آن فراتر بروی، از این مخمصه که مردم در آن گرفتارند، رها خواهی شد.
هوش مصنوعی: اگر از خود و از جهان دور شوی، ناگهان حقیقتی در برابر چشمانت آشکار خواهد شد.
هوش مصنوعی: این جهان دنیای نفی و بیثباتی است و در این شرایط، اگر به عمق واقعیت نگاه کنیم، متوجه میشویم که این موجودات و زندگیها از همین عدم و بیثباتی ناشی میشوند.
هوش مصنوعی: چون حارثه درباره طاعت و اطاعت خود گفت که در طول روز روزه میگرفت و شبها بیدار میماند و از دنیا دور شده بود، چیزهایی را دید و شنید که دیگران نمیتوانستند. رسول خدا (ص) به او لطف کرد و او را بیدار کرد تا نماز خود را به خوبی به جا آورد و نیازهای خود را نگوید، زیرا این همه به لطف و بخشش حق است.
هوش مصنوعی: از ما و خدمت ما چیزی به تو نخواهد رسید، ای جان! تو خود آغازگر همه چیز هستی و تو هستی که آن را به کمال میرسانی.
هوش مصنوعی: سرزمین آرامش ما را به مکانی پر از سرزنش تبدیل کردی، حالا آنجا را به سرزمین آرامش تبدیل کن.
هوش مصنوعی: پرندهای سفید رنگ از دست شاه آزاد شد و روی لبهٔ بام نشسته است. بچهها به زیبایی و جلوهٔ این پرنده حیران شدهاند. آنها فکر میکنند که این پرندهی سلطانی برای تماشای آنها نشسته است. در حالی که نمیدانند این پرنده به لطف شاه در آن ویرانه نشسته است. باید گفت که نه به این فکر کنید که من در روز چه کارهایی کردهام و در شب چه، بلکه باید بگویید که آن خداوندی که روز را روشن و شب را تاریک کرد، به واسطهٔ لطف و رحمتش بر دل و دیدگان من نوری افکنده است.
هوش مصنوعی: دل کیست که بتواند مشکلات و احساساتش را آشکارا بیان کند؟ روشن است که تأثیرات دل و احساسات آن تا چه اندازه میتواند عمیق باشد و در کجا به اوج خود میرسد!
هوش مصنوعی: «نباید از فرزندان عمل باشید، بلکه باید از فرزندان ازل باشید.» زاهدان به کارها و اعمال توجه دارند و بر آنند که چگونه عمل کنند و چه کاری انجام دهند. اما عارفان به ازل فکر میکنند و به آنچه حق انجام داده است توجه میکنند و از شلوغی و هیاهوی کارهای خود غافلند.
هوش مصنوعی: عارفان وقتی درباره زمانهای قدیم صحبت میکنند، به نوعی شادی و هیجان را به وجود میآورند که میتواند به دو بخش تقسیم شود.
هوش مصنوعی: زاهد میگوید: چگونه باید عمل کنم، اما عارف میگوید: چگونه عمل میکند.
هوش مصنوعی: زاهد به خاطر نگرانی و ترس از مشکلات و سختیها، میگوید من در شرایط اینچنینی چه کار کنم؟
هوش مصنوعی: عاشق به خاطر عشق، کارهایی انجام میدهد که شاید عجیب به نظر برسد. جالب اینجاست که خداوند به خاطر من به سرعت واکنش نشان میدهد.
هوش مصنوعی: نظرم به سوی خودم است تا کارهای خوب انجام دهم و به بدیها توجه نکنم.
هوش مصنوعی: نگاه خود را به سمت خدا معطوف کن و همواره به او توجه داشته باش.
هوش مصنوعی: نگاه زاهدان به اعمال، مانند نگاه عرفا به زوال و فانی شدن است.
هوش مصنوعی: بیداری و هوشیاری زاهد ناشی از اعمال اوست، در حالی که سرمستی عارف از عظمت و شکوه الهی به وجود میآید.
هوش مصنوعی: عمل نیک، تکیهگاه زاهدان و هدف عارفان در پیشگاه خداوند است.
هوش مصنوعی: شخصی که به خوبیها و کارهای نیک روی میآورد، در دلش به حقایق پنهان گواهی میدهد.
هوش مصنوعی: این بیت به توصیف لطف و رحمت خداوند اشاره دارد که به صورت فراگیر و بیانتها به بندگانش میرسد. همچنین به حقیقتی اشاره میکند که از محدودیتها فراتر میرود و بر شناخت عارفان و حقیقتجویان تأکید دارد.
هوش مصنوعی: روزی در زمین زندگی میکند که عمرش به سر میآید، اما کسی که حقیقت را میداند، در بقا و جاودانگی زندگیاش، مانند آسمان است.
هوش مصنوعی: زاهد در میان ترس و امید زندگی میکند، در حالی که عارف حقیقت را درک کرده و فراتر از این دو حالت قرار دارد.
هوش مصنوعی: جایگاه زاهدان در این دنیای فانی، توجه و کوشش عارفان به حقیقت و مقام بلند از خالق هستی است.
هوش مصنوعی: زاهد میگوید: ای وای، من چه بکنم؟ عارف میگوید: ای وای، ببینیم او چه کار خواهد کرد؟
هوش مصنوعی: سفر زاهد در هر ماه با یک روز به پایان میرسد، اما سفر عارف هر لحظه او را به مقام والایی میرساند.
هوش مصنوعی: توی یک شب تاریک و ستارهدار، حس آرامش و زیبایی در دل انسانها جریان دارد. هر کسی با افکار و احساسات خود به دنبال پیدا کردن امید و رویاهایش است. در این فضا، یادآوری تجربیات گذشته و الهام از طبیعت، روح را تازه میکند و زندگی دوباره به انسانها معنی میبخشد.
هوش مصنوعی: وقتی چهرهاش آن زیبایی را نشان داد، آن کمال و زیبایی فقط به تو تعلق داشت.
هوش مصنوعی: این بیت به این معناست که زمان مشخصی برای آموزش و درک اطلاعات وجود دارد و پس از آن، به روزرسانی یا تغییرات جدیدتری وجود ندارد.
هوش مصنوعی: هر کسی به سوی او بیاید، دیگر هیچ نشانهای از انسانیت در وجودش باقی نخواهد ماند.
هوش مصنوعی: او به هیچ دلیلی توجهی نداشت؛ هرچند تمام دلایل را از علی تا ثریا در نظر بگیرد.
هوش مصنوعی: هر کسی که از خود بگذرد و فراموشی به خویش را تجربه کند، میتواند از حقیقت واقعی دیدن کند.
هوش مصنوعی: یک گوهر باارزش را میبیند که به زیبایی و خلوص در لباسهای زیبا و گرانقیمت قرار گرفته و در جسم یک موجود زنده مستقر شده است.
هوش مصنوعی: این بیت بیان میکند که آیا میتوانی به ظواهر و شکلها راضی باشی، در حالی که واقعیت و عمق رابطهات با او میتواند خیلی فراتر از آنچه به چشم میآید باشد. به وضوح این نکته را بیان میکند که انسانها باید به عمق وجودی و حقیقت صحبتهای یکدیگر نگاه کنند و تنها به ظواهر قناعت نکنند.
هوش مصنوعی: این بیت به نوعی اشاره به مفهوم یادگیری و آموختن دارد. در آن گفته میشود که شخصی یا چیزی بر اساس تجربیات و اطلاعات گذشته خود رشد میکند و به مرور زمان تواناییهای جدیدی پیدا میکند. به عبارت دیگر، هر فرد یا موجودی با توجه به آنچه که در گذشته آموخته و درک کرده، به سمت تکامل و بهبود پیش میرود.
هوش مصنوعی: زاهد چه معنایی دارد؟ ترک بدگویی نسبت به عاشقانهها چه معنایی دارد؟ ترک خودشناسی چه مفهومی دارد؟
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال ۳ حاشیه برای این شعر نوشته شده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
reply flag link
reply flag link
reply flag link
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.