ای بت چین ای بلای جان خط و خالت
داد ز بیداد پادشاه جمالت
من چه دهم شرح غصهٔ شب هجران
ای من و هجران فدای روز وصالت
بس که ز مهر رخ تو ناله کشیدم
کاستم از غم چو ابروان هلالت
باورت ار نیست در فراق تو مردم
شاهد ما حضرت جناب خیالت
بر من و بر دل به چشم لطف نگاهی
ای من و دل فدای چشم غزالت
سوخت مرا آتش فراق تو مگذار
دست من و دامن جناب وصالت
کشتن عاشق اگر مراد تو باشد
خون «وفایی» هزار بار حلالت
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
ای شده در دفتر تو ختم رسالت
آمده از کبریای شرط جلالت
کار شفاعت به عهده تو حوالت
قرب تو را طالبم که در همه حالت
معرفی آهنگهایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 شما حاشیه بگذارید ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.