بر جان من شکسته دل باز
کردی تو شراب خوردن آغاز
جانا، مخور این قدح که مستی
لب را بزن و به من بده باز
شد نوبت شربت پسینم
جرعه به پیاله من انداز
ما را غم تو ز خلق ببرید
در صحبت دوستان دمساز
پرسی که چگونه ای، چه گویم؟
کز مرده برون نیاید آواز
گویند مرا، برو از ین کوی
دل گم کردم، کجا روم باز؟
خوش نیست سرود خسروان را
مطرب مست است و چنگ ناساز
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
ای ترک بیا و چنگ بنواز
آهنگ بگیر و برکش آواز
چون مست شدی هنوز هم شرم؟
از دست شدم هنوز هم ناز؟
چون چنگ تو زان خمیده پشتم
[...]
ای نام تو بهترین سرآغاز
بینام تو نامه کی کنم باز
ای روی تو شمع پردهٔ راز
در پردهٔ دل غم تو دمساز
بی مهر رخت برون نیاید
از باطن هیچ پرده آواز
از شوق تو میکند همه روز
[...]
ای مطرب درد، پرده بنواز
هان! از سر درد در ده آواز
تا سوختهای دمی بنالد
تا شیفتهای شود سرافراز
هین! پرده بساز و خوش همی سوز
[...]
ماییم فداییان جانباز
گستاخ و دلیر و جسم پرداز
حیفست که جان پاک ما را
باشد تن خاکسار انباز
ز آغاز همه به آخر آیند
[...]
معرفی آهنگهایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 شما حاشیه بگذارید ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.