مراست از دو جهان مهر دوست حاصل دل
جزین چه هست مرا در جهان مداخل دل
بیا که گر همه عالم شوند دشمن جان
به دوستی که نشستی تو در مقابل دل
خیال بود مرا کز تو برخورم شبها
زنیم خنده گهی بر خیال باطل دل
ز دست دل بجز از خون نمی خورم چه کنم
ز عشق دوست جزین نیست حاصل دل
چرا که راه وصال تو نیست آسانش
به لطف خویش نظر کن به کار مشکل دل
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
معرفی آهنگهایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 شما حاشیه بگذارید ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.