شب نیست کز فراق تو صد جامه پاره نیست
تدبیر ما به عشق تو جز صبر چاره نیست
ماییم بلبل و تو گلی در میان باغ
ما را به روی خوب تو غیر از نظاره نیست
چندان گریستم ز غم عشق آن صنم
کز آب دیده بر سر کویش گذاره نیست
عمریست تا که غرقه ی دریای حیرتم
گویی که بحر عشق تو را خود کناره نیست
بر حال زار این دل سرگشته کی رسی
عشاق حسن روی ترا خود شماره نیست
بردی دلم ز دست و نخوردی غمم چرا
بیرحم تر از آن دل تو سنگ خاره نیست
گفتم قدت به سرو چمن نسبتی کنم
زین راست تر سخن بودم لیک یاره نیست
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: این شعر از یک عاشق سخن میگوید که در فراق معشوق خود به شدت رنج میبرد. او بیان میکند که در این شبهای غمانگیز هیچ راهی جز صبر برای تحمل این درد ندارد. شاعر خود را به بلبل و معشوقش را به گل تشبیه میکند و میگوید که تنها میتواند به زیبایی او نگاه کند. او از شدت اشک و غم حتی نمیتواند به کوی معشوق برسد و حس میکند که در دریای حیرت و عشق غرق شده است. از طرفی، دلش به خاطر معشوق بسیار آسیبپذیر و شکننده است و میگوید که قد معشوقش را نمیتواند به سروی در چمن نسبت دهد زیرا خود را در برابر او ناچیز میداند. در مجموع، این شعر نمایانگر عمق احساسات و درد عاشقانه است.
هوش مصنوعی: در هر شبی که به خاطر دوری تو میگذرد، از غصه و ناراحتی به حدی رسیدهام که هیچ تلاشی نمیتواند من را آرام کند. جز صبر و تحمل در عشق تو، هیچ راه حلی برای غم و دلتنگیام وجود ندارد.
هوش مصنوعی: ما مانند بلبل هستیم و تو همچون گلی در باغ. ما جز نگاه کردن به زیبایی تو کار دیگری نداریم.
هوش مصنوعی: مدت زیادی به خاطر غم عشق آن معشوق اشک ریختم که حتی از آب چشمانم نتوانستهام بر سر کوی او قدم بگذارم.
هوش مصنوعی: سالیان زیادی است که در شگفتی و حیرت غوطهورم و گویی عشق تو هیچ ساحلی ندارد که به آن برسم.
هوش مصنوعی: کی به حال پریشان این دل آشفته تو توجه میکنی؟ عاشقان زیباییات را نمیتوانند شماره کنند؛ به معنای این است که زیبایی تو از حد و اندازه فراتر است.
هوش مصنوعی: من دل مرا از من گرفتی و چرا غمم را حس نکردی؟ مگر دل تو از سنگ سختتر است که اینگونه بیرحم هستی؟
هوش مصنوعی: گفتم برای قدت به سرو چمن شباهت ایجاد کنم، اما راست تر از این نمیتوانم بگویم و جالب اینجاست که این حرف را هم نمیتوانم بزنم.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
دل نیست کز غم تو دگر پارهپاره نیست
وین کار صعب را به جز از صبر چاره نیست؟
ما را به درد عشق تو جز صبر چاره نیست
شب نیست کز فراق تو صد جامه پاره نیست
چندان ز درد عشق تو خونم ز دیده رفت
کز اشک دیده بر سر کویم گذاره نیست
جانا به حال زار منت کی شود نظر
[...]
راهیست راهِ عشق که هیچش کناره نیست
آنجا جز آن که جان بسپارند، چاره نیست
هر گَه که دل به عشق دهی خوش دمی بود
در کارِ خیر حاجتِ هیچ استخاره نیست
ما را ز منعِ عقل مترسان و می بیار
[...]
در میکده صلاح و ورع در شماره نیست
آنجا جز آنکه باده بنوشند چاره نیست
حال مآل دردکشان گرچه شد نهان
احوال اهل صومعه هم آشکاره نیست
شد این کنار بحر سرشکم کنار من
[...]
ماتم سرای خاک مقام نظاره نیست
اینجا گلی بغیر گریبان پاره نیست
در زیر تیغ حادثه پر دست و پا مزن
کاین درد را به جز سر تسلیم چاره نیست
از زاهدان خشک مجو پیچ و تاب عشق
[...]
معرفی آهنگهایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 شما حاشیه بگذارید ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.