تا کی ای دلبر تو با ما بیوفایی میکنی
با وجود بیوفایی دلبریایی میکنی
روشنای چشم مایی کی روا باشد چنین
کز من دلداده آهنگ جدایی میکنی
حسبةالله به غور حال مسکینان برس
چون به دارالملک دلها پادشایی میکنی
من به ظلمات شب هجران تو گشتم اسیر
شمع مایی جای دیگر روشنایی میکنی
میکنی بیگانگی با ما چرا ای نازنین
هردمی با دشمنانم آشنایی میکنی
ای دل آخر پادشاه جسم و جانی تا به کی
در سر کوی وصال او گدایی میکنی
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
داد از دست تو کاینسان دلربائی میکنی
چوندل از کف میربائی بیوفائی میکنی
کی کند بیگانه با بیگانه در بیگانگی
آنچه با هر آشنا در آشنائی میکنی
هر چه من از درد عشقت میشوم کاهیده تر
[...]
معرفی آهنگهایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 شما حاشیه بگذارید ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.