شه صدور و خداوند من شهاب الدین
توئی که محض وفائی مر این وفاجو را
به صدق دعوت در قحط سال جود و سخا
محل صدق و وفائی مر این دعاگو را
ز کوی لطف و به حکم کرم ز روی جواب
دعای من برسان صاحب ملک خو را
بگو که رقعه میمون رسید و بوسیدم
چنانکه اهل وفا روی یار گلبو را
حدیث دفتر بر خاطرم فرامش نیست
که یاد نام تو ثبت است خاطر او را
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: این شعر درباره عشق و وفا به خداوند است. شاعر به شهابالدین، که به عنوان معشوق و مقرب به خداوند معرفی شده، اشاره میکند و از او میخواهد که دعایش را به خدا برساند. او از وفاداری و صداقت خود میگوید و به یادگارهایی که از معشوق در دل دارد اشاره میکند. همچنین، به لطف و کرم خداوند نیز اشاره دارد و آرزو میکند که دعای او مستجاب شود. در نهایت، تاکید بر یاد نام معشوق و اهمیت آن در خاطره شاعر دیده میشود.
هوش مصنوعی: ای پرچمدار و خدای من، شهابالدین، تو هستی که برای وفاداریات، این وفادار را به سوی خود میکشی.
هوش مصنوعی: به راستی که در سال قحطی، جود و سخاوت مکان صدق و وفا است و این دعاگو را باید در این زمینه ستود.
هوش مصنوعی: از طرف خداوند و به خاطر مهربانیاش، از کوی محبت و لطف، درخواست دارم که به من پاسخ دعاهایم را برساند و این را به صاحب سرزمین خواب که در روح و جانم حاکم است، برساند.
هوش مصنوعی: بگو که نامهای خوشحالکننده رسید و من آن را با محبت بوسیدم، مثل اینکه وفاداران صورت یار معطر خود را میبوسند.
هوش مصنوعی: داستان و پیامهایی که در ذهنم دارم هرگز فراموش نمیشوند چون یاد نام تو در ذهن من ثبت شده است.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
به زیر طاق دو ابرو ساحرند او را
که کرده اند مسخر عموم اردو را
مرا به خیره ملامت چی می کند بد گوی
چگونه دوست ندارند روی نیکو را
به سیل دیده ی من بنگرید اگر خواهید
[...]
بس است تیغ تغافل من بلاجو را
مکن به خون من آلوده تیغ ابرو را
کجاست جاذبه طالع سلیمانی؟
که آورد به سرای من آن پریرو را
چو داغ لاله به خون کعبه غوطه زد آن روز
[...]
جهان کهنه چو نو کرد عادت و خو را
به قبله ی عربی آورد عجم رو را
شفیع روز قیامت، محمد مرسل
که قبله گاه جهان کرده طاق ابرو را
شهی که کرده ز درویشی و تهیدستی
[...]
به گلشنی که دهم عرض شوخی او را
تحیر آینهٔ رنگ میکند بو را
خموش گشتم و اسرار عشق پنهان نیست
کسی چه چاره کند حیرتِ سخنگو را
سرِ بریده هم اینجا چو شمع بیخواب است
[...]
دهد به باغ اگر جلوه قد دلجو را
کنارهجوی شود سَروْبُن لبِ جو را
به غیر هندوی خال تو ای بهشتیروی
نداده جای کسی در بهشت هندو را
کنند عید خلایق اگر به ماه صیام
[...]
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.