مرا قومی حریف هفته بودند
که در سر هر یکی را کبر میریست
درافتادند ناگه با من امروز
تعهدشان ز باب ناگزیریست
ز وجه مستی این هفت هشت تن
دو من می در بن یک ظرف قیریست
در این حالت دراز و پهن گفتن
مثال آن عجوز و آن حصیریست
تو ما را پایمردی کن به مستی
اگر دانی که وقت دستگیریست
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: شاعر در این شعر به توصیف گروهی میپردازد که در طول هفته حریف او بودهاند و هر یک از آنها برای خود تکبر و فخر میکند. امروز به طور ناگهانی با او مواجه شدهاند و این برخورد از سر ناچاری میباشد. شاعر به حالت مستی این گروه اشاره کرده و میگوید که دو من در یک ظرف کوچک وجود دارد. او وضعیت خود را با وضعیت یک پیرزن و حصیری مقایسه کرده و در نهایت از آنها درخواست میکند که اگر میخواهند به او کمک کنند، در این وضعیت نابسامان به یاریاش بشتابند.
هوش مصنوعی: من گروهی داشتم که هر هفته با هم میگذرانیدیم، اما در دل هر کدامشان حس خودپسندی و غرور وجود داشت.
هوش مصنوعی: امروز ناگهان با من وارد گفتگو شدند و به نظر میرسد که این گفتگو نتیجه اجبار و ناچاری آنهاست.
هوش مصنوعی: از حال و هوای مستی، افرادی که در کنار هم هستند، به من میفهماند که مقدار شرابی که در یک ظرف گلی قرار دارد، بسیار کم است.
هوش مصنوعی: در این وضعیت که دراز و گسترده است، میتوان گفت که شبیه به وضعیت آن زن پیر و حصیر بافت او است.
هوش مصنوعی: اگر میدانی که زمان کمک و یاری دادن است، ما را در این راه قوی و پایدار کن و به حالت مستی و شگفتی برسان.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
بدو گفتند ده خاص امیریست
که در بیداد کردن بی نظیریست
صدایی کز کمان آید نذیریست
که اغلب با صدایش زخم تیریست
مؤثر را نگر در آب آثار
کاثر جستن عصای هر ضریریست
پس لا تبصرونت تبصرونیست
[...]
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.