گنجور

برای پیشنهاد تصاویر مرتبط با اشعار لازم است ابتدا با نام کاربری خود وارد گنجور شوید.

ورود به گنجور

 
امیرعلیشیر نوایی

به دو چشم یار اسیرم که همی زنند تیرم

به من غریب رحمی که به کافران اسیرم

چو بکوی و قد او شیفته ام اگر چه واعظ

دهدم ز روضه و حور فسانه کی پذیرم

اجلم رقیب و عمرم شده آن لب روان بخش

نه از آن بود گریزم نه ازین بود گریزم

من از آرزوی آن تیغ هلاک و او کشد غیر

بکشید جای آنست ز غیرت ار نمیرم

به من از تو جور ناید به کجا رسد وصالت

که ترا جناب عالی من زار بس حقیرم

چو به میهمانم آیی کشم آه و نیم جانی

که جزین متاع نبود ز قلیل و از کثیرم

پی یک نظر به کوی تو درآمدم چو فانی

نظری نهفته گه گه تو ز حال وامگیرم

 
نسک‌بان: جستجو در متن سی‌هزار کتاب فارسی
sunny dark_mode