هوش مصنوعی: در این شعر، شاعر از دل و احساساتش صحبت میکند که شب گذشته به یاد محبوبش بوده است. او در دلش احساساتی را تجربه کرده که مانند مهمانی به سراغش آمدهاند. شاعر به تصویر یک سفره میپردازد که یک قرمزی (جگری) بر روی آن قرار دارد و همچنین از چشمانش به عنوان منبعی برای احساساتش یاد میکند، حتی اگر در این دلتنگی خجالتزده باشد. در مجموع، شعر بیانگر حس عمیق عشق و دلتنگی است.
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: در این شعر، شاعر از دل و احساساتش صحبت میکند که شب گذشته به یاد محبوبش بوده است. او در دلش احساساتی را تجربه کرده که مانند مهمانی به سراغش آمدهاند. شاعر به تصویر یک سفره میپردازد که یک قرمزی (جگری) بر روی آن قرار دارد و همچنین از چشمانش به عنوان منبعی برای احساساتش یاد میکند، حتی اگر در این دلتنگی خجالتزده باشد. در مجموع، شعر بیانگر حس عمیق عشق و دلتنگی است.
هوش مصنوعی: دیشب دل من به یاد تو شبی خاطرهانگیز را سپری کرد و برای پذیرایی از تو، دلی سرخشده آماده کرده بود.
هوش مصنوعی: با اشکهایش نوشیدنی برای او آورد، اما او که بیچاره بود، شرمنده شد، با این حال چیزی در دلش داشت.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
هر زخم جفایی که فلک پنهان داشت
زد بر دل ما از قضا فرمان داشت
ای دور فلک دست فرو هل که به صبر
با زخم تو پای بیش ازین نتوان داشت
اول دل من، عشق رخت در جان داشت
چون پیدا شد مینتوان پنهان داشت
آن رفت که در دیده همی گشتم اشک
کامروز به زور باز مینتوان داشت
آنکس که چو شمع آتش اندر جان داشت
شد معتکف مسجد و رخ پنهان داشت
عید آمد و قندیل صفت در محراب
او را بسه زنجیر مگه نتوان داشت
آن ترک پریچهره که قصد جان داشت
مانند پری چهره زمن پنهان داشت
گفتم دهن تنگ تو گوئی هیچست
گفتا که ز ما هیچ طمع نتوان داشت
عشق چو توئی کجا توان پنهان داشت
یا بر دل خود فراق تو آسان داشت
گویند بدار دست از او تا برهی
تو جان منی دست ز جان نتوان داشت
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.