هوش مصنوعی: شاعر در این ابیات به تضاد میان نفس خود و رسالتش در زندگی اشاره میکند. او میگوید که زندگیاش به خاطر لذتی آنی و دنیوی است و نمیداند که در واقع هدف از بندگی و زندگی چیست. در نهایت، احساس میکند که وجودش به بیهودگی و هرزگی میگذرد.
پرویز جیهانی در ۶ سال و ۷ ماه قبل، دوشنبه ۳۰ مهر ۱۳۹۷، ساعت ۲۳:۴۰ نوشته:
متاسفانە دوبیتی غلط خواندە شدە. نفس با فتحە اول و دوم خواندە شدە کە غلط است، نفس با فتحە اول و سکون دوم و سوم بە معنی وجوداست. هرزەی بوروم نیست، هرزە بورم است
پرویز جیهانی در ۶ سال و ۷ ماه قبل، دوشنبه ۳۰ مهر ۱۳۹۷، ساعت ۲۳:۵۱ نوشته:
متن اشتباه خوانده شده. نفس است با فتحه اول و سکون دوم و سوم ولی خواننده آن را با فتحه اول و دوم خوانده است. هرزه ی بوورم نیست هرزه بورم است. بورم با فتحه دوم و ضمه سوم درست است
مهدی قناعت پیشه در ۶ سال و ۶ ماه قبل، یکشنبه ۲۰ آبان ۱۳۹۷، ساعت ۰۱:۱۹ نوشته:
البته تشبیه است چون انسان از قبل از تولد یا و در زمان حیات و بعد از آن هر عملی انجام دهد هرز نیست و خیر و صلاح اوست که همه به پس از طی سیاهی به سپیدی رسند و نهایت شیطان نیز خداست و نهایت خدا شیطان میگردد و چون عالم تا ابد میچرخند!
محمد در ۶ سال و ۲ ماه قبل، دوشنبه ۱۲ فروردین ۱۳۹۸، ساعت ۱۱:۴۸ نوشته:
تفسیر شعر نفس شوم من یا نفس اماره من در این دنیا بدنبال آنست که تن پروری بپردازد که عاقبت هم این تن بهر موران میشود من شرط بندگی خداوند متعال (که مبارزه با نفس است) را ندانستم و بوسیله این نفس شوم هرزه جهان شدم
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: شاعر در این ابیات به تضاد میان نفس خود و رسالتش در زندگی اشاره میکند. او میگوید که زندگیاش به خاطر لذتی آنی و دنیوی است و نمیداند که در واقع هدف از بندگی و زندگی چیست. در نهایت، احساس میکند که وجودش به بیهودگی و هرزگی میگذرد.
هوش مصنوعی: من برای زندگی در این دنیا به دنیا آمدهام، تا اینکه جسمم به خاطر موجودات کوچک و خفتپذیر، مانند مورچهها، پرورش یابد.
هوش مصنوعی: نمیدانستم که حقیقت بندگی چیست، اما حالا میبینم که در این دنیا چه بیهودگیهایی وجود دارد.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
میخواهید شما بخوانید؟ اینجا را ببینید.
چنان کش زور و قوت بی کرانست
عطابخشی و جودش همچنانست
وز اول تا به آخر آن چه دانست
فروخواند آن چه خواندن میتوانست
صفات لایزالش کس ندانست
هر آن وصفی که گوئی بیش ازانست
سماع آرام جان زندگانست
کسی داند که او را جان جانست
کسی خواهد که او بیدار گردد
که او خفته میان بوستانست
ولیک آن کاو به زندان خفته باشد
[...]
به هر بیتی که وصف آن رخانست
چو نیکو بنگری شه بیت آنست
کمر که بسته او هست جانم
مرا جانی ست آن هم در میانست
ندارم در میان تو سخن هیچ
[...]
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال ۷ حاشیه برای این شعر نوشته شده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.