ای مرهم هر سینه مجروح لب تو
فرسوده قدم های دلم در طلب تو
گُم کرد سر رشته تدبیر دلم باز
در طره ی سر گمشده بلعجب تو
چون تار طراز است شب و روز تن من
تا برطرف روز تنیده است شب تو
چون لاله دلم چهره بخون شست چو بگرفت
سبزه طرف چشمه ی حیوان لب تو
من بنده نویسد بتو سلطان کواکب
تا خسرو خوبان جهانشد لقب تو
ای حور پریزاده بر این حسن و طراوت
از آدمیان نیست همانا نسبت تو
در ساخته ام با غم تو، روی همین است
چون جز ز غم من نفزاید طرب تو
بیداد سه ساله که اثیر از همدان برد
تقدیر الهی بُد و باقی سبب تو
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
هرچند که دیدم همه جور و ستم از تو
بازآ که گناه از من و لطف و کرم از تو
پیش آ قدمی تا بسپارم بتو جان را
جان باختن از جانب من یک قدم از تو
خورشید جهانی تو و ما سوخته حالان
[...]
معرفی آهنگهایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 شما حاشیه بگذارید ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.