سپهر و مهر چو حجاج کعبه اسلام
به عزم کعبه اسلام بسته اند احرام
یکی ستانه همی بوسدش به رسم حجر
یکی به چهره همی سایدش به شرط مقام
ز یک طرف گلوی گاو می برد ناهید
ز یکجهت بره قربان همی کند بهرام
به امن و عافیت آراسته چون صحن حرم
حریم حضرت عالی شهریار انام
خدایگان ملوک جهان مظفر دین
که نصرت و ظفر او را ملازمند مدام
جهانگشای قزل ارسلان که بر سر خصم
به زخم تیر فروبست شاهراه مسام
ضمیر او که نمودار لوح محفوظ است
به دود عجز بیندود چهره اقلام
نخست خلعت نور از خیال رایت تو
رسد به چشم جنین در مشیمه ارحام
شها جواهر اکلیل و عقد پروین را
برای زیور ملک تو داده اند نظام
هنوز تا سر زانوست کبریای تو را
ملمعی که فلک دوخت از ضیاء و ظلام
به حق رسیده تو را نوبت جهانداری
از آن شده ست مطیعت دل خواص و عوام
زمانه ناقه صالح نکشته بود که چرخ
به دست چون تو کسی خواستش سپرد زمام
منزه است مثال تو در صلاح جهان
ز اعتراض عقول و تصرف اوهام
نگاشت عزم تو بر صورت فلک جنبش
سرشت حلم تو در طینت زمین آرام
نفیر کوس تو بدخواه ملک را به سماع
چنان بود که جعل را نسیم گل به مشام
در آن هوس که شود رازدار خاتم تو
به دست حکم تو چون موم نرم گشت رخام
امل به قهقه خندد چو شیشه از شادی
چو تو به مجلس عشرت به دست گیری جام
تویی که تا کف پای تو بوسه داد رکاب
دگر سپهر حرون سر نمی کشد ز لگام
بپخت دشمن تردامنت بسی سودا
ولیک عاقبتش خشک شد به تن بر ،خام
تو رستمی به گه حمله پیر زال جهان
چگونه پیش تو دستان زند ز مردی سام؟
در آن دیار که عنف تو آتشی افروخت
لطیف تر ز هوا چیست آردش به قوام
در آن مقام که لطف تو باز دانه فکند
مسلم است که سیمرغ را کشد در دام
دهان فتنه از آن تلخ شد که رمح تو را
چو نیشکر شده شیرینی ظفر در کام
میان مرکز عالم علم بزن تا ظلم
درون دایره کاینات نهند گام
جهان ز عدل تو یکرویه راست شد به چه وجه
نهد اساس دو رویی سپهر بی فرجام؟
به موضعی که تو بر تخت ملک بنشینی
ستاره آنجا معزول گردد از احکام
مزاج سرعت عزم و ثبات حلم تو بود
که باد را حرکت داد و خاک را آرام
به دست تو چو شفق تیغ سرخ روی و هنوز
سپید کاری صبح و سیه گلیمی شام
سپیده دم چو جهان را نوید عید بداد
طلایه سحر از بام چرخ مینا فام
به گوش نامیه در می دمید باد صبا
گمان برم که ز عدل تو می گزارد پیام
که تر و خشک جهان در ضمان دولت ماست
به حق هر یک ازین پس نکو نمای قیام
همیشه تا زپراکندگی بنات النعش
بود چو روزی اهل هنر درین ایام
جهانیان را روزی مباد آن روزی
که چرخ جز تو کسی را برد به شاهی نام
گهی به تخت ظفربر،به فرخی بنشین
گهی به باغ طرب در به خرمی بخرام
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: این شعر درباره ستایش و بزرگداشت یک پادشاه با فضایل و ویژگیهای برجسته است. شاعر از سپهر و مهر به عنوان نمادهای حجاج کعبه یاد میکند و به توصیف فضایل این پادشاه میپردازد. او را به عنوان یک سردار قوی و پرقدرت تصویر میکند که عدالت و نصرت را در جهان برقرار میسازد.
شاعر به برکات و نعمتهایی که این پادشاه به همراه دارد اشاره میکند و او را به عنوان حامی دین و مظفر ملوک جهان معرفی میکند. توصیفاتی از قهرمانیها و پیروزیهای او در برابر دشمنان نیز وجود دارد.
این پادشاه به قدری دارای عظمت و صداقت است که حتی عالم را دستخوش تغییرات مثبت قرار میدهد. در نهایت، شاعر به آرزوی روزهای بهتر و عادلانهتر برای جهان اشاره میکند و امید دارد که این دوران پر از خوبی و سعادت باشد.
هوش مصنوعی: آسمان و خورشید مانند حاجیانی که به سمت خانه کعبه میروند، با نیت زیارت آن مکان مقدس، خود را آماده کردهاند.
هوش مصنوعی: یکی از این دو نفر، او را به شیوهای مانند بوسهای ساده میزند و دیگری به دلیل مقام و ارزشش، با احترام و محبت به چهرهاش دست میزند.
هوش مصنوعی: از یک سو ناهید، گلوهای گاو را میبرد و از سوی دیگر بهرام، برهها را قربانی میکند.
هوش مصنوعی: به آرامش و امنیتی آراسته میباشی، مانند فضای پاک و مقدس حرم، که به عظمت و مقام تو، ای پادشاه مخلوقات، میافزاید.
هوش مصنوعی: خدای بزرگ، که حکمرانان جهان تحت حمایت او هستند و همیشه همراه او پیروزی و موفقیت وجود دارد.
هوش مصنوعی: قزل ارسلان، فاتحی که با تیرهای خود دشمنان را مجروح کرد و راههای پیروزی را در برابر آنها مسدود ساخت.
هوش مصنوعی: ضمیر او که نمایانگر چیزهای نوشته شده در لوح محفوظ است، به حالت ناتوانی، چهره نوشتهها را به شکل دود میبیند.
هوش مصنوعی: ابتدا نور وجود تو به مانند لباس زیبایی به چشمان جنین در رحم میرسد.
هوش مصنوعی: ای شاه، جواهرات ارزشمندی چون تاج و گردنبند پروین را به عنوان زینت به تو هدیه دادهاند.
هوش مصنوعی: به تازگی درخشندگی و عظمت تو هنوز به اندازه زانو رسیده است، زیرا آسمان از نور و تاریکی برای تو لباسی ساخته است.
هوش مصنوعی: حق به تو رسیده و اکنون نوبت رهبری جهان به توست. دلهای خاص و عمومی به اطاعت تو درآمدهاند.
هوش مصنوعی: زمانهای که مانند ناقه صالح نمیکشت، این بود که زمانه به دست کسی مانند تو سپرده میشد.
هوش مصنوعی: شما در اصلاح و بهبود وضعیت جهان مانند مثالی پاک و بینقص هستید؛ به دور از انتقادات عقلها و تغییرات خیالها.
هوش مصنوعی: عزم و ارادهات بر دیوانهوار در آسمان نوشته شده و شخصیت متین و صبور تو در خاک و زمین آرامش بخش است.
هوش مصنوعی: صدای بوق تو برای دشمنان ملک مانند عطر نسیم گل است که فضا را پر میکند و آنها را تحت تأثیر قرار میدهد.
هوش مصنوعی: در آرزوی آن هستم که رازهای تو را در دل نگه دارم؛ حکمت تو در من مانند موم نرم است و با آن میتوانم شکل بگیرم.
هوش مصنوعی: امید به جدیت و نشاط میخندد، همانند شیشهای که از شادی لبریز است. تو نیز در جمع شادمانه، جام را به دست میگیری.
هوش مصنوعی: تو آن هستی که تا زیر پاهایت بوسه میزنند و هیچ دلیلی برای سربرآوردن از کنترل و محدودیتهای آسمان وجود ندارد.
هوش مصنوعی: دشمن به خیال پردازی و توطئهچینیهای زیادی مشغول است، اما در نهایت تلاشهایش بینتیجه میماند و به نتیجهای خشک و بیثمر میرسد.
هوش مصنوعی: تو مانند رستم هستی، که در شرایط سخت و در برابر حوادث مختلف ایستادگی میکنی. حالا باید بگویی که در این جهان، چگونه کسی مانند زال که سالها تجربه داشته، میتواند در برابر توانمندیهای تو قد علم کند؟
هوش مصنوعی: در آن سرزمین که عشق تو شعلۀ آتشینی را شعلهور کرده است، چه چیزی میتواند مانند هوای لطیف در این آتش تأثیرگذار باشد؟
هوش مصنوعی: در آن مکان که محبت تو به شکل نعمت و بزرگواری نمایان شود، واضح است که حتی سیمرغ نیز در دام عشق تو گرفتار خواهد شد.
هوش مصنوعی: دهان فتنه به خاطر پیروزی تو تلخ شد، چرا که نیزه تو شیرینی پیروزی را مانند نیشکر به کام آورد.
هوش مصنوعی: در مرکز جهان علم و دانش را گسترش بده تا ظلم و فساد نتواند در فضای هستی قدم بگذارد.
هوش مصنوعی: جهان به خاطر عدالت تو به یک شکل و سمت راست شد، پس چگونه میتواند آسمان بیپایان و بدون نتیجه اساس دو رویی را برپا کند؟
هوش مصنوعی: هرجا که تو بر تخت سلطنت بنشینی، ستاره آن مکان از تأثیرات و مقامات خود بینصیب خواهد شد.
هوش مصنوعی: این عبارت به این معناست که سرعت عزم و استقامت حوصله و شکیبایی تو باعث شده که باد به حرکت درآید و خاک به آرامش برسد. به عبارتی، نیروی نیت و اراده تو توانسته است تأثیرات بزرگی بر محیط اطراف بگذارد.
هوش مصنوعی: وقتی تو به دنیا میآیی، همچون غروبی سرخ و زیبا هستی و هنوز نور سپیدهدم در حال تابیدن است و تاریکی شب هم در حال فراگیری است.
هوش مصنوعی: هنگامی که صبح زود آمد و دنیای جدیدی را نوید داد، نشانههای سپیدهدم از آسمان آبی نمایان شد.
هوش مصنوعی: باد صبا در گوش پرندهای میوزد و من فکر میکنم که این پیام از طرف تو، به خاطر عدالت و رحمتت، فرستاده شده است.
هوش مصنوعی: تمامی چیزهای خوب و بد دنیا تحت پوشش و حمایت دولت ماست و به حق هر کس از این پس باید در عمل خود به خوبی و درستی ظاهر شود.
هوش مصنوعی: در همۀ زمانها همچنان که روزها در کار هنرمندان میگذرد، وجود افرادی که در هنر مهارت دارند، به پراکندگی و ناهماهنگی نمیانجامد.
هوش مصنوعی: ای کاش روزی نرسد که جز تو کسی بر تخت شاهی نشیند و حکومت کند.
هوش مصنوعی: گاهی بر تخت پیروزی بنشین و از شادی و خوشی بهرهمند شو و گاهی در باغ خوشی گام بزن و با سرور و لذت زندگی کن.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
دریغم آید خواندن گزاف وار دو نام
بزرگوار دو نام از گزاف خواندن عام
یکی که خوبان را یکسره نکو خوانند
دگر که: عاشق گویند عاشقان را نام
دریغم آید چون مر تو را نکو خوانند
[...]
سرودگوی شد آن مرغک سرودسرای
چو عاشقی که به معشوق خود دهد پیغام
همی چه گوید؟ گوید که: عاشقا، شبگیر
بگیر دست دلارام و سوی باغ خرام
امید نیکی و تاج ملوک و صدر کرام
بزرگ خسرو آزادگان و فخر انام
بمین دولت و دولت بدو همیشه عزیز
امین ملت و ملت بدو گرفته نظام
سپهر کلی و جزوی بدو نموده هنر
[...]
دریغم آید خواندن گزاف وار دو نام
بزرگوار دو نام از گزاف خواندن عام
یکی که خوبان را یکسره نکو خوانند
دگر که عاشق گویند عاشقان را نام
دریغم آید چون مر ترا نکو خوانند
[...]
بنفشه زلف من آن سرو قد سیم اندام
بر من آمد وقت سپیده دم به سلام
درست گفتی کز عارضش برآمده بود
گه فرو شدن تیره شب سپیده بام
ز عود هندی پوشیده بر بلور زره
[...]
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.