از دست تو کس همچو من بیسروپا نیست
گر هست چو من این همه انگشتنما نیست
خود عقده خود را ز دل از گریه گشودم
دیدم که کسی بهر کسی عقده گشا نیست
از صفحه زنگاری افلاک شود محو
هر نام که در دفتر ارباب وفا نیست
زندان نفس یا قفس دل بودش نام
هر سینه که آماجگه تیر بلا نیست
در دایره فقر قدم نه که در آن خط
یک نقطه ترا فاصله با شاه و گدا نیست
از راه صنم پی به صمد بردم و دیدم
راهی به خدا نیست که آن ره به خدا نیست
با منفعت صنفی خود فرخی امروز
خود در صدد کشمکش فقر و غنا نیست
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: این شعر بیانگر احساسات عمیق یک شاعر است که از تنهایی و بیکسی خود نالان است. شاعر میگوید که هیچکس به اندازه او در این حالت نیست و اگر هم کسانی باشند، به اندازه او احساس درد و رنج نمیکنند. او به این نکته اشاره میکند که در دنیای بزرگ و پر از مشکلات، یافتن کسی که بتواند درک کند و گرهگشای دردهایش باشد، بسیار دشوار است. در ادامه، او به نسبت فقر و ثروت نیز اشاره میکند و میگوید که این تفاوتها در اصل تفاوتی ندارند و همه در یک دایره قرار دارند. در نهایت، به جستجوی معنویت و خداوند اشاره میکند و تأکید میکند که راهی برای رسیدن به خدا وجود ندارد که صادقانه و واقعی باشد.
هوش مصنوعی: هیچکس مانند من، که بیپروایانه عاشق تو شده، وجود ندارد. اگر هم کسی مانند من باشد، به این اندازه واضح و مشخص نیست.
هوش مصنوعی: با ناراحتیها و مشکلاتی که در دل داشتم، از شدت غم گریه کردم و متوجه شدم که هیچکس برای نجات و تسکین دل دیگران و حل مشکل آنها وجود ندارد.
هوش مصنوعی: در آسمانهای زنگار زده، هر نامی که در دفتر وفاداری ثبت نشده باشد، ناپدید میشود.
هوش مصنوعی: زندان نفس یا قفس دل به معنای جایی است که روح و احساسات انسان در آن محبوس میشوند. هر کسی که دچار درد و رنج باشد، همچون هدفی برای تیرهای بلا و مصیبتها است.
هوش مصنوعی: در دایره فقر قدم نزن، زیرا در آنجا خطی وجود ندارد که تو را از شاه و گدا جدا کند. نشاندهنده این است که در فقر، همه انسانها همسطح و یکسان هستند و فاصلهای میان آنها وجود ندارد.
هوش مصنوعی: از طریق عشق و آرزوی معشوق، به حقیقتی عمیقتر رسیدم و متوجه شدم که راهی که در پیش گرفتهام، در واقع رهنما به سوی خداوند نیست، بلکه مسیر درست به سوی او نیست.
هوش مصنوعی: امروز فرخی به دنبال درگیری و مبارزه میان فقر و ثروت نیست، زیرا به منافع گروهی خود اهمیت میدهد.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
آن را که ز عشق تو بلا نیست بلا نیست
آن را که ز هجر تو فنا نیست فنا نیست
سه بوسه همی خواهم منعم مکن ای دوست
تو صوفیی و منع به نزد تو روا نیست
از مرگ حذر کردن دو وقت روا نیست
روزی که قضا باشد و روزی که قضا نیست
در گلشن ایام نسیمی ز وفا نیست
در دیده افلاک نشانی ز حیا نیست
بر خوانچه این سبز فلک خود همه قرصی است
و آن هم ز پی گرسنه چشمان چو ما نیست
آسایش و سیمرغ دو نام است که معنیش
[...]
در گلشن ایام نسیمی ز وفا نیست
در دیده افلاک نشانی ز حیا نیست
بر خوانچه مینای فلک خود همه قرص است
و آن هم زپی گرسنه چشمان چوما نیست
پنهای فلک حبر ندارد که به تحقیق
[...]
موجود حقیقی بجز از ذات خدا نیست
مائیم صفات و صفت از ذات جدانیست
هر جا که تو انگشت نهی آیت حق است
زان نیست معین که کجا هست و کجا نیست
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.