گنجور

 
فرخی یزدی

سخت بسته با ما چرخ، عهد سست پیمانی

داده او به هر پستی، دستگاه سلطانی

دین ز دست مردم برد، فکرهای شیطانی

جمله طفل خود بردند، در سرای نصرانی

ای دریغ از این مذهب، داد از این مسلمانی

صاحب الزمان یکره سوی مردمان بنگر

کز پی لسان گشتند، جمله تابع کافر

در نمازشان خوانند، ذکر عیسی اندر بر

پا رکاب کن از مهر، ای امام بر و بحر

پیش از اینکه این عالم، رو نهد به ویرانی

در نمازشان گشتند، جمله آگه و معتاد

گرچه نبود ایشان را، از نماز ایزد یاد

شخص گبرشان عالم مرد ارمنی استاد

بهر درس خوش دادند، دین احمدی بر باد

خاکشان به سر بادا، هر زمان به نادانی

 
نسک‌بان: جستجو در متن سی‌هزار کتاب فارسی
sunny dark_mode