گنجور

 
یغمای جندقی

با یک هستی چه گوئی ای سرد نفس

چون نیست بود آن همه چیز این همه کس

...بگی ار ز این و آن سلب آرند

پیدا پنهان بار خدا ماند و بس

 
sunny dark_mode