رودکی » قصاید و قطعات » شمارهٔ ۶
پوپک دیدم به حوالی سرخس
بانگک بر برده به ابر اندرا
چادرکی دیدم رنگین برو
رنگ بسی گونه بر آن چادرا
ای پرغونه و باژگونه جهان
[...]
رودکی » قصاید و قطعات » شمارهٔ ۳۲ - در رثای ابوالحسن مرادی
مُرد مرادی نه همانا که مُرد
مرگ چنان خواجه نه کاریست خُرد
جان گرامی به پدر باز داد
کالبد تیره به مادر سپرد
آنِ مَلِک با مَلِکی رفت باز
[...]
رودکی » قصاید و قطعات » شمارهٔ ۳۳
زلف تو را جیم که کرد آن که کرد
خال تو را نقطهٔ آن جیم کرد
وآن دهن تنگ تو گویی کسی
دانِگَکی نار به دو نیم کرد
رودکی » قصاید و قطعات » شمارهٔ ۶۱
چرخ فلک هرگز پیدا نکرد
چون تو یکی سفلهٔ دون و ژکور
خواجه ابوالقاسم از ننگ تو
بر نکند سر به قیامت ز گور
رودکی » قصاید و قطعات » شمارهٔ ۶۸
روی به محراب نهادن چه سود؟
دل به بخارا و بتان طراز
ایزد ما وسوسهٔ عاشقی
از تو پذیرد، نپذیرد نماز
رودکی » قصاید و قطعات » شمارهٔ ۹۵
خلخیان خواهی و جماش چشم
گرد سرین خواهی و بارک میان
کشکین نانت نکند آرزوی
نان سمن خواهی گرد و کلان
رودکی » قصاید و قطعات » شمارهٔ ۹۷
خواهی تا مرگ نیابد تو را
خواهی کز مرگ بیابی امان
زیر زمین خیز و نهفتی بجوی
پس به فلک برشو بی نردبان
رودکی » قصاید و قطعات » شمارهٔ ۱۲۵
آی دریغا! که خردمند را
باشد فرزند و خردمند نی
ورچه ادب دارد و دانش پدر
حاصل میراث به فرزند نی
رودکی » مثنویها » ابیات به جا مانده از دیگر مثنویها » پاره ۴
جامه پر صورت دهر، ای جوان
چرک شد و شد به کف گازران
رنگ همه خام و چنان پیچ و تاب
منتظرم تا چه برآید ز آب؟
رودکی » مثنویها » ابیات به جا مانده از دیگر مثنویها » پاره ۵
لقمهای از زهر زده در دهن
مرگ فشردش همه در زیر غن