بخش ۴۶ - در بیان آنکه حق تعالی عبادت و خدمت را بر بندگان جهت آن نهاد تا اندکاندک خداپرست شوند و از خودپرستی وارهند همچنانکه اطفال رضیع را مادران از هر طعامی به انگشت میچشانند تا بدان خو گیرند و عاقبت از شیر بریده شوند و قوتشان عوض شیر، نان و گوشت و طعامهای دیگر گردد. دنیا و خوشیهای آن همچون شیر است و طاعت حق و معرفت و حکمت همچون طعام. پس این پنج نماز را جهت آن نهادند که آهسته آهسته آدمی بدان خو کند و مستعد نماز دایم گردد که وَ فی صَلاتِهِمْ دائِمونَ. آنها که قیام و زندگی و قوتشان از این قوت است قایم باللّهاند هرگز نمیرند و آنها که در این پنج نماز ماندند و ذوق نماز دایم نیافتند و مستعد آن نشدند که آن طعام قوت ایشان شود زنده و قایم بشیر دنیااند لاجرم بمیرند و فانی شوند
خدمت از بهر آن نهاد خدا
تا شوی از خودی تمام جدا
از دل آنِ خدا شوی وز جان
او بود در تو آشکار و نهان
نی که آن طفل را دهند طعام
اندکی تا شدن زمان فطام
اندک اندک ز هَر خورش خورد او
تا شود خوردن طعامش خو
اندر آخر ز شیر و از پستان
وارهد رو نهد بهخوردن نان
گونهگونه نعم خورد هر دم
شیر مادر نمایدش چون سم
دائماً در جهان خورد نعمت
شیر خوردن برش بود نقمت
هست طاعت طعام و دنیا شیر
اهل دنیا چو طفلگان صغیر
روز و شب میخورند از دنیا
بیخبر جمله از خور عقبی
پنج وقت نماز را بنهاد
تا بدین شیوهشان کند ارشاد
ذوق طاعات را چو دریابند
وارهند از جهان پر غل و بند
زنده گردند ازین طعام قدیم
دائماً با خدا شوند ندیم
سرّ طاعات این بود میدان
که رهی زین جهانِ چون زندان
روی آری تمام سوی خدا
فارغ آیی از این جهان فنا
کلی آن سو روی و زین برهی
پر شوی از حق وز خویشی تهی
چونکه عشق خدا بود در تو
از چنین غرقه بر کنی سر تو
شعلهٔ عشق پردهسوز بود
عشق پیوسته دلفروز بود
مرد بی عشق مرده جان باشد
مانده در گور تن از آن باشد
تن ز جان زنده است و جان بهخدا
جان پژمرده را مجو بهخود آ
زنده جان در دو کون مرد خداست
جوی او را، چو در تو درد خدا است
آتش عشق رهنما باشد
عشق بر جمله نورها پاشد
هر کهرا عشق حق قرین گردد
عاقبت پیش حق گزین گردد
عشق چون رهبرت شود بهخدا
برسی ور نه بایستی، بهخودآ
مثل نقرهای تو اندر خاک
تا نجوشی، چگونه گردی پاک
یا بود دل چو سنگ و عشق چو خور
لعل را نور ِ خور بود درخور
عشق چو کیمیاست تن چون مس
زر شود از ورود او هر حس
نقره بی کوره کی ز خاک رهید؟!
مرد بیطاعت از سقر بجهید؟
طاعت ظاهر ار ترا نبوَد
گنج باطن میسرت نشود
مغز از قشر میشود پیدا
پس بود اصل قشر ای جویا
جوزْ اول نه قشر بیمغز است؟
لیک هر کهش بپرورد نغز است
وانکه این قشر را ز جهل شکست
نرسد او به مغز و ماند پست
مغز از قشر میشود حاصل
قشر را گیر تا شوی واصل
چونکه از قشر جوز مغز دمید
گشت در قشر پخته نیک رسید
بعد از آن گر شود ز قشر جدا
قدرش افزون شود بر دانا
همچنین بیضههای مرغان را
از عقاب و هما و از عنقا
نارسیده اگر کسی شکند
نشود مرغ و بال و پر نزند
تا نگردی تو مغز، پوست مَهِل
پوست چون میبرد بهدوست، مهل
گرچه دارد خدا چنین قدرت
که ز محنت بر آورد رحمت
بی عمل بخشدت مقام سنی
کندت مرد اگرچه کم ز زنی
قادر مطلق است کز عدمی
کند ایجاد صد جهان به دمی
کمترین بنده را کند جمشید
ذرۀ خوار را مه و خورشید
دوزخی را کند بهحکمْ بهشت
وای کاو دامنش ز دست بهشت
لیک سنت بدین چنین ننهاد
که شود خانه بی ز گل بنیاد
این که دادت نظر که گل سازی
خانهها را به خشت پردازی
قدرت این است تو نمیبینی
زآن درین راه بی خر و زینی
عقل و دانش ز خانه به باشد
عقل باغ است و خانه به(؟ده) باشد
عقل دادت که تا بدانی چون
بایدت کرد کارها موزون
نوع نوع از سرا و باغ و قصور
بهر عشرت دف و نی و تنبور
گونهگون جامهها ز قطن و حریر
خوردنی از حویج و نان ز خمیر
نیست این جنس را حد و پایان
باقیش را بفهم و عقل بدان
تا ازین قطره علم و قدرت خود
پی بری قدرت چو بحر احد
بهچه قدرت سماست بی استن؟
ایستاده به امر قائل کن؟
وین زمین چون بساط گسترده؟
آگه و خویش کرده چون مرده؟
گر نبود آگه از خدای ودود
ز امر موسی چگونه برد فرود؟
همچو یک لقمه جسم قارون را
جنس او صد هزار ملعون را
چون به داود کوه گشت رسیل؟
گشت خون هم بهامر موسی نیل
گر دهی با زمین امانت جو
بیست چندان ز کهنه بدهد نو
دانههای دگر اگر کاری
از زمین عین دانه برداری
همچنین چار عنصر آگاهند
همه تسبیح خوان اللّه اند
عرش کان هم بود دو صد چو سما
پیش آن قدرت است کم ز سها
وان جهان را که خلق نشنیدند
جز مگر کهاولیا عیان دیدند
خیره مانی در آن عجب قدرت
طلبی هر دمی ز رب قدرت
قدرت خویش را عدم بینی
قدرت حق چو دمبهدم بینی
چون کنی فهم این تو آن ببری
چون کنی تن فداش، جان ببری
گر نبودیت اندکی قدرت
کی شدی حاصلت چنان دولت؟
ترک چه کردهای تو در خور آن
تا شدی این عطا برابر آن
هستیات داد تا که نیست شوی
از بلندی بهسوی پست روی
پست شو زود خویش را کن نیست
سوی حق پوی، در خودی مکن ایست
گر ترا هستییی ندادی او
بهر او نیستی بدی تو بگو
عقل دادت که تا شوی مجنون
بهر او وز خودی روی بیرون
هوش دادت که تا شوی بیهوش
هوش را کن فداش و زان می نوش
همچنین داد حق ترا قدرت
که فزاید ز شوکتت قدرت
از عمل جنتی کنی پیدا
قصر جاوید گرددت مأوی
آلتت داد تا که کار کنی
بعد از آن عیش بیشمار کنی
در عمل جوی عمر باقی را
در عمل جوی خمر و ساقی را
دائماً در عمل بجوش و بکوش
بی لب و کام جام عشق بنوش
قدرت خانه ساختن حق داد
تا تو از خویشتن نهی بنیاد
بهر آن قدرتی مکرم تو
بی عمل کی رسی بهحضرت هو؟
چند روزی که زندهای به جهان
از عمل خویش را ز دام جهان
قبض و تنگی که داری اندر جان
نیش دام است باش آگه ازآن
هین بهذکر و نماز و آه سحر
برهان خویش را ز نار سقر
سقرت این جهان و تو غافل
هست روشن بهنزد صاحبدل
دام و دانه است این جهان میدان
زیر دانهاش نهاده دام نهان
دانهای کهاندرون دام بود
خوردنش بیگمان حرام بود
دارد آن دانه حکم داد (؟دام) یقین
آنچنان دانه را ز حرص مچین
تا نیفتی چو مرغ در دامش
زهرْ قاتل نبوَد از جامش
خوشی این جهان چو دانه بود
هرکه خوردش سوی جحیم رود
دانهای کاندرو نباشد دام
رو از آن دانه خور که یابی کام
آن چنان دانه را بجو ز عمل
تا رهد حلق تو ز تیغ اجل
شرح این بیحد است و بیپایان
قصۀ شه صلاح دین را خوان
گفت او چون شنید این پیغام
که رسیدش ز قوم جاهل عام
مشفقم من بر آن همه چو پدر
خواسته از خدا و پیغمبر
که رهند از بلای نفس عدو
کارهاشان چو زر شود نیکو
عاقبت جمله اولیا گردند
با خدا یار و آشنا گردند
برهند از جهان که چون دام است
دانهاش پردهٔ چنان کام است
پنج حسی که آلت بشرند
پردهٔ آن لقا و آن نظرند
خوشی و لذت زمانه بدان
هست مانع ز لطف الرحمن
بهر حق هر که کرد ترک هوی
باشدش در بهشت بهتر جا
گنج جان زیر رنج تن میدان
نقره بیرنج کی برند از کان؟
سرّ صوم و صلوة و حج و زکات
بهر این است رو فزای عنات
اجر تو قدر رنج خواهد بود
گر کنی بیش، گنج خواهد بود
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: این شعر در مورد اهمیت خودشناسی و رهایی از دنیا و خودپرستی است. شاعر به ما میآموزد که برای نزدیک شدن به خدا باید از خودخواهی و تعلقات دنیوی دوری کنیم و به طاعت و عبادت بپردازیم. او مثالهایی از کودکانی میآورد که به تدریج از شیر مادر به غذاهای دیگر منتقل میشوند تا به معراج روحی برسند.
شاعر به این نکته اشاره میکند که عشق به خدا، موجب رهایی از قید و بندهای دنیا میشود و در نهایت انسان را به مقام و عطای الهی میرساند. همچنین، او بر این باور است که هر عملی که در راه خدا انجام دهیم، باعث نزدیکتر شدن ما به حقیقت و حقیقتنمایی میشود.
در پایان، شاعر از خوانندگان میخواهد که از لذتهای زودگذر دنیا دوری کنند و به سوی کمال و معرفت الهی گام بردارند، زیرا دنیای مادی تنها دام و تلهای برای روح انسان است.
هوش مصنوعی: خدمت به دیگران به فرمان خداوند است تا انسان از خودخواهی و Ego فاصله بگیرد و به طور کامل جدا شود.
هوش مصنوعی: اگر دل به خدا بسپارید، روح او در وجودتان آشکار و پنهان میشود.
هوش مصنوعی: نی که به آن کودک، مقدار کمی غذا میدهند تا زمان شیردهی به پایان برسد.
هوش مصنوعی: به آرامی، او از هر خوراکی میخورد تا به خوردن غذا عادت کند.
هوش مصنوعی: در پایان کار، از شیر و غذاهای مایع جدا میشود و به خوردن نان و غذاهای جامد میپردازد.
هوش مصنوعی: هر لحظه از نعمتهای مختلفی بهره میبرد و مانند شیر مادر بر او تاثیر میگذارد.
هوش مصنوعی: هر لحظه در دنیا، خوردن شیر زندگی را برای او خوشایند میکند، اما این زندگی راحتی نیست و در واقع عذاب است.
هوش مصنوعی: اطاعت مثل غذایی است که انسان به آن نیاز دارد و دنیای مادی برای اهل دنیا مانند شیر است که کودکان از آن بهرهمند میشوند. آنان مانند کودکان کوچک، به این جهان وابسته و نیازمند هستند.
هوش مصنوعی: روز و شب، افراد بدون آگاهی از دنیای واقعی زندگی میکنند و فقط به لذتهای مادی و دیگر خواستههای خود مشغول هستند، در حالی که باید به فکر عواقب کارهایشان در آخرت باشند.
هوش مصنوعی: پنج بار نماز را مشخص کرد تا به این روش مردم را هدایت کند.
هوش مصنوعی: اگر شوق و لذت عبادت را درک کنند، از این دنیا که پر از مشکلات و درگیریهاست، رهایی خواهند یافت.
هوش مصنوعی: با این غذای قدیمی، همیشه زندگی به آنها برمیگردد و به دوستی با خدا نزدیک میشوند.
هوش مصنوعی: راز عبادتها این است که بدانی راهی که در این دنیا وجود دارد، مانند زندانی است.
هوش مصنوعی: اگر تمام توجهات را به خدا معطوف کنی، از گرفتاریها و مشکلات این دنیای فانی رهایی پیدا خواهی کرد.
هوش مصنوعی: کل وجودت را به سمت حقیقت ببر و از وابستگیهای خود دور شو.
هوش مصنوعی: اگر عشق خدا در وجود تو باشد، از چنین حالتی سر خود را بلند کن.
هوش مصنوعی: عشق همچون شعلهای است که پردهها را میسوزاند و در عین حال همیشه دل را روشن میکند.
هوش مصنوعی: کسی که عاشق نباشد، هیچگونه روح و زندگی در وجودش نیست و فقط جسمش در دنیا باقی مانده است.
هوش مصنوعی: بدن از جان زنده است و جان باید به خدا تعلق داشته باشد، پس جان پژمرده و بیروح را نخواهید یافت.
هوش مصنوعی: انسانی که در دو جهان زندگی میکند و به خداوند نزدیک است، همچون کسی است که وقتی در دلش، درد و نیاز به خداوند احساس کند، باید به دنبال او بگردد.
هوش مصنوعی: عشق مانند آتش است که راه را روشن میکند و به همه نورها زندگی و جلا میبخشد.
هوش مصنوعی: هر کسی که عشق به حق در دلش پیدا شود، در نهایت در پیشگاه حق انتخاب شده و مورد توجه قرار میگیرد.
هوش مصنوعی: اگر عشق رهبر تو باشد، به خدا میرسی؛ وگرنه باید در خودت بمانی و تلاش کنی.
هوش مصنوعی: شما مانند نقرهای هستید که در خاک پنهان شده و تا وقتی بیرون نیایید و نجنید، نمیتوانید پاک و روشن شوید.
هوش مصنوعی: دل میتواند سخت و بیاحساس مثل سنگ باشد، اما عشق مانند خورشید است که نور بخش است و شایستهٔ دریافت این نور میباشد.
هوش مصنوعی: عشق مانند یک کیمیا است و بدن انسان در اثر ورود عشق، از حالت معمولی خود به شکل گرانبهایی چون طلا تبدیل میشود. عشق میتواند تمام احساسات را متحول کرده و به آنها ارزش و زیبایی بدهد.
هوش مصنوعی: نقره بدون حرارت و کوره هرگز از خاک خارج نمیشود. مردی که از فرمانبرداری خارج باشد، چگونه میتواند از جهنم نجات یابد؟
هوش مصنوعی: اگر به ظواهر دین و فرمانها توجه نکنی، به درستی نمیتوانی به عمق معنوی و درونیاش دست پیدا کنی و از گنجهای باطنی آن بهرهمند شوی.
هوش مصنوعی: مغز و محتوای اصلی از لایه بیرونی مشخص میشود؛ بنابراین، اصل و حقیقت این لایه را دریاب، ای جوینده.
هوش مصنوعی: آیا میتوان گفت که گردو تنها پوستهای بدون مغز است؟ اما هرکسی که آن را پرورش دهد، میتواند از آن چیزهای باارزش و خوشمزهای به دست آورد.
هوش مصنوعی: کسی که از جهل و نادانی این ظاهر را رها کند و به عمق و حقیقت نرسد، در واقع از قشر و سطح پایینتر خواهد ماند.
هوش مصنوعی: برای رسیدن به حقیقت و دانش عمیق، ابتدا باید از لایههای ظاهری و سطحی عبور کنی و به عمق مطلب بروی. با درک واقعیات و معنی درونی، به هدف نهایی خود که همان رسیدن به یک فهم عمیق و واقعی است، نزدیک میشوی.
هوش مصنوعی: وقتی که مغز گردو از لایه بیرونی خود آزاد شد، به خوبی در لایه پخته و آمادهای قرار گرفت.
هوش مصنوعی: اگر انسانی از سطح ظاهری خود فراتر برود و به عمق درون خویش نگاه کند، ارزش و دانایی او بیشتر خواهد شد.
هوش مصنوعی: پرندگان بزرگ مانند عقاب و هما و همچنین عنقا، بیضههای خود را به راحتی و بدون نگرانی تخمگذاری میکنند.
هوش مصنوعی: اگر کسی هنوز به هدفش نرسیده باشد، نمیتواند پرواز کند و آزادانه حرکت کند.
هوش مصنوعی: برای اینکه به عمق وجودی و حقیقتی دست پیدا کنی، باید از ظواهر و ظاهر چیزی فراتر بروی. اگر تنها به سطح و ظاهر اعتماد کنی، نمیتوانی به آرامش یا ارتباط واقعی با دوستان و اطرافیان دست یابی.
هوش مصنوعی: هرچند خداوند قدرتی دارد که میتواند از سختیها و مشکلات، آسایش و رحمت به وجود آورد.
هوش مصنوعی: اگر عمل نکنید، به مقام بلند دست نخواهید یافت؛ همچنین مردی که عمل نکند، هرچند از زنی کمتر باشد، به هدفش نمیرسد.
هوش مصنوعی: خداوندی توانا وجود دارد که میتواند در یک لحظه از هیچ، صدها جهان را بیافریند.
هوش مصنوعی: جمشید، پادشاه بزرگ، به کمترین بندهاش اهمیت میدهد و حتی ذرهای که به نظر بیارزش میآید را به اندازهی ماه و خورشید ارزشمند میداند.
حُکم در اینجا یعنی دستور، فرمان
هوش مصنوعی: اما سنت به این شکل قرار نگرفته است که خانهای بدون گل و زیبایی بنا شود.
هوش مصنوعی: این جمله اشاره به این دارد که شما به دیگران رای و نظر میدهید و برای آنها در مورد زیبایی و ساختن محیط خانهها راهنمایی میکنید، اما در واقع خودتان صرفاً به ساختن با مصالح و دغدغههای دنیوی مشغول هستید.
هوش مصنوعی: این جمله به این معنی است که در مسیر زندگی، تو قدرت و نیرویی داری که خودت از آن بیخبری و نمیدانی چقدر میتوانی بر مشکلات غلبه کنی. در واقع، تو بدون نیاز به کمک دیگران و وابستگی به آنها میتوانی به پیش بروی و بر موانع فائق آیی.
هوش مصنوعی: اندیشۀ سالم و علم از خانهی انسان خارج میشوند، چرا که عقل مانند باغی است که در آن نهالهای دانش کاشته شدهاند.
هوش مصنوعی: عقل به تو میگوید که باید بدانى چگونه کارها را بهخوبى و با توازن انجام بدهى.
هوش مصنوعی: انواع مختلفی از مکانها مانند خانهها، باغها و کاخها برای دلگشایی و خوشگذرانی طراحی شدهاند و در اینجا موسیقیهایی مانند دف و نی و تنبور به نواخته میشود.
هوش مصنوعی: لباسها از پارچههای مختلفی مانند پنبه و ابریشم دوخته شدهاند و خوراکیها شامل هویج و نان تهیهشده از خمیر هستند.
هوش مصنوعی: این نوع از وجود هیچ مرزی ندارد، پس بقیهی آن را درک کن و با عقل خود بفهم.
هوش مصنوعی: اگر بخواهی از این ذره علم و قدرت خود آگاه شوی، باید درک کنی که قدرت واقعی مثل دریای بیپایان است.
هوش مصنوعی: چگونه است که برای ایستادن در برابر زمین، نیازی به تکیهگاه ندارید؟ آیا میتوانید به خواست خود بایستید؟
هوش مصنوعی: این زمین مانند سفرهای پهن شده است. آیا آگاه هستی و از آن بهرهمند شدهای، مانند کسی که در خواب عمیق است؟
هوش مصنوعی: اگر خداوند مهربان نبود و آگاهی از او وجود نداشت، چگونه میتوانست دستوراتی که موسی آورد را به مردم برساند؟
هوش مصنوعی: شکل و وضعیت جسم قارون همانند یک لقمه است، اما ارزش و کیفیت او موجب نفرین و بدبختی صد هزار نفر است.
رسیل: همآواز و همخوان، رسیلی نوعی خواندن را نامند که دو خواننده در آواز به هم پاسخ میدهند.
هوش مصنوعی: اگر به زمین امانت بدهی، آن زمین به تو محصولی به مراتب بیشتر از آنچه که از آن گرفتی، خواهد داد.
هوش مصنوعی: اگر دانههای دیگری از زمین برداشت کنی، همانند دانهای که قبلاً برداشت کردی، نتیجه و تأثیر مشابهی خواهد داشت.
هوش مصنوعی: تمام عناصر هستی به وجود خداوند آگاهی دارند و همگی در حال ذکر و تسبیح او هستند.
هوش مصنوعی: عرش و آسمان، هر دو در برابر آن قدرتی که وجود دارد، ناچیز و کمارزش هستند.
هوش مصنوعی: تنها اولیا و افراد خاص هستند که از حقایق عمیق و عوالم پنهان آگاه میشوند، و دیگران قادر به درک و مشاهده آنها نیستند.
هوش مصنوعی: هر لحظه به شگفتی از قدرتی که میطلبی، مجذوب و محو آن میشوی.
هوش مصنوعی: اگر خود را ضعیف و ناتوان ببینی، به بزرگی و قدرت خداوند توجه کن که همیشه و در هر لحظه به وجودش پی میبرم.
هوش مصنوعی: وقتی که چیزی را درک کنی، به راحتی میتوانی آن را به دست بیاوری. اگر خود را برای آن فدا کنی، واقعی ترین ارزش آن را به دست خواهی آورد.
هوش مصنوعی: اگر اندکی قدرت نداشتی، آیا میتوانستی به چنین مقامی دست یابی؟
هوش مصنوعی: تو چه کار کردهای که اینچنین به این مقام بالا رسیدهای و این عطا نصیبت شده است؟
هوش مصنوعی: وجود تو به تو اجازه داد که از حالت بلندمرتبه به وضعیت پایینتر برسید.
هوش مصنوعی: زود خود را از خودخواهی پایین بیاور و به سمت حقیقت حرکت کن. در درون خودت متوقف نشو.
هوش مصنوعی: اگر تو چیزی از هستی داری، آن را به او نده، چون او برای تو نیست. بدی تو را نیز بیان کن.
هوش مصنوعی: عقل به تو فرمان میدهد که برای معشوق خود دیوانه شوی و از خودت فاصله بگیری.
هوش مصنوعی: به تو آموختند که برای رسیدن به بیخبری و راحتی از هوش خود بگذر و از آن نوشیدنی لذت ببری.
هوش مصنوعی: خداوند به تو نیرویی عطا کرده که از عظمت و شکوه تو بیشتر میشود.
هوش مصنوعی: اگر از کارهای نیک و صالح انجام دهی، منزلت در بهشت جاویدان مشخص خواهد شد و در آنجا سکونت خواهی داشت.
هوش مصنوعی: هر چیزی که به تو داده شده، فرصت را برای کار کردن فراهم میکند و بعد از آن میتوانی از زندگی لذتهای فراوان ببری.
هوش مصنوعی: در زندگی، تنها به دنبال فعالیتهایی باش که لحظات باقیماندهات را ارزشمند میکند و از لذتها و شادیهای زندگی غافل نشو.
هوش مصنوعی: همیشه باید در تلاش و تلاش باشی و بیتوجه به زبان و گفتار، از شیرینی عشق بهرهمند شوی.
هوش مصنوعی: توانایی ساختن خانه و ایجاد زندگی را به تو دادهاند تا بتوانی خوشبختی و هویت خود را بنا کنی.
هوش مصنوعی: برای اینکه به مقام والا و بزرگ تو برسیم، باید بدانیم که بدون عمل و تلاش نمیتوان به آن جایگاه دستیابی پیدا کرد.
هوش مصنوعی: مدتی که در این دنیا زندگی میکنی، به خاطر کارهای خودت از چنگال دنیا رهایی یاب.
هوش مصنوعی: اگر که در روح خود احساس تنگی و فشار میکنی، بدان که این شرایط به مانند دامی است که بر اساس ناآگاهی شما ایجاد شده است. مراقب باش و به این نکته آگاه باش.
هوش مصنوعی: بیدار باش و با یاد خدا و عبادت، به خاصیت سحرگاه توجه کن تا بتوانی خود را از آتش جهنم نجات دهی.
هوش مصنوعی: این جهان پر از مشکلات و چالشهاست و تو در این میان بیخبر از آنچه میگذرد هستی؛ در حالی که حقیقت و روشنی در نزد کسانی که دلشان بیدار است، وجود دارد.
هوش مصنوعی: این دنیا همچون دام و طعمهای است. زیر ظاهری که به نظر خوشایند میآید، تلهای پنهان وجود دارد.
هوش مصنوعی: دانهای که در دام قرار دارد، خوردنش یقیناً جایز نیست.
هوش مصنوعی: به نظر میرسد که دانهای در حال حاضر مورد توجه و حکم است، اما توصیه میشود که آن دانه را از روی حرص و طمع نچینید.
هوش مصنوعی: تا زمانی که به دام آن نیفتی، زهر آن قاتل نمیشود.
هوش مصنوعی: سرگرمیها و لذتهای این دنیا مانند دانهای است که هر کس به آن روی آورد و بیملاحظه از آن استفاده کند، در نهایت به جهنم خواهد رفت.
هوش مصنوعی: اگر دانهای وجود نداشته باشد که در زیان تو باشد، باید به دانهای که خوراک خودت است، توجه کنی که به تو نفع میرساند و رضایت را برایت به ارمغان میآورد.
هوش مصنوعی: به قدری در تلاش و کوشش برای به دست آوردن روزی و رزق تلاش کن که جانت از خطر مرگ و زوال دور بماند.
هوش مصنوعی: این داستان بسیار طولانی و بیپایان است، دربارهٔ شخصیتی بهنام صلاحالدین خوانده شده است.
هوش مصنوعی: او زمانی که این خبر را از جمعیت نادان شنید، گفت:
هوش مصنوعی: من به آن همه افرادی که مانند پدرشان از خدا و پیامبر درخواستهای زیادی دارند، دلسوزی میکنم.
هوش مصنوعی: کسانی که از مشکلات و آسیبهای نفس و دشمنان خود رهایی یابند، کارهایشان شبیه طلا میشود و نیکو خواهد بود.
هوش مصنوعی: در نهایت، تمام اولیا و بندگان خاص خداوند به مقام نزدیکی و دوستی با او دست مییابند.
هوش مصنوعی: در جهان، برهند (آدمی) مانند دامی است که دانهای در آن وجود دارد و این دانه بهگونهای است که پردهای از خواستهها و آرزوها را به همراه دارد.
هوش مصنوعی: انسانها پنج حس دارند که وسیله دریافت و درک دنیای اطرافشان هستند و این حواس، به نوعی پردهای هستند که بین آنها و شناخت عمیقتر از حقیقت وجود دارد.
هوش مصنوعی: لذتها و خوشیهای زندگی باعث میشوند که از رحمت و لطف خداوند غافل شویم.
هوش مصنوعی: هر کس به خاطر خدا از خواستههای نفسانی خود چشمپوشی کند، در بهشت جایگاهی بهتر خواهد داشت.
هوش مصنوعی: خزانهی روح در زیر زحمت جسم نهفته است؛ آیا میتوان نقره را بدون زحمت به دست آورد؟
هوش مصنوعی: راز روزه، نماز، حج و زکات در این است که روح و جان انسان تعالی یابد و به سوی حق نزدیکتر شود.
هوش مصنوعی: اگر بیشتر تلاش کنی، پاداش زحماتت بیشتر خواهد بود و به هدفهای بزرگتری دست خواهی یافت.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.