بخش ۲۶ - در گفتگوی شیرین با فرهاد و تعریف کوه بیستون و مأمور نمودن فرهاد به کندن کوه بیستون
خوش آن بیدلی که عشقش کافر ماست
تنش در کار جانان رنج فرساست
گرش از کارها معزول سازد
به کار خود ورا مشغول سازد
چو دست او فرو شوید ز هر کار
برآرد بر سر کارش دگر بار
که چون جان باشدش مشغول تن نیز
شود این عشق سازی در بدن نیز
تنش چون جان چو آن غم در پذیرد
سراپای وجودش عشق گیرد
که چون خورشید جان بر جسم تابد
مزاجش نیز طبع عشق یابد
شود از آفتاب عشق جانان
تن چون سنگ او لعل بدخشان
چو سنگ او نباشد مانع خور
به بیرون بر زند عشق از درون سر
همه عالم فروغ عشق گیرد
در و دیوار نورش در پذیرد
چو عکسش بر در و دیوار بیند
به هر جا رو نماید یار بیند
چو فرهاد از پی خدمت کمربست
کمر در عهدهٔ اینکار دربست
به گلگون بر نشست آن سرو آزاد
چو سایه در پیش افتاد فرهاد
چنین رفتند تا نزدیک کوهی
خجسته پیکری ، فرخ شکوهی
یکی کوه از بلندی آسمان رنگ
ازو خورشید و مه را شیشه بر سنگ
هزاران چون مجره جویبارش
هزاران جدی و ثور از هر کنارش
به از کهف از شرافت هر شکافش
هزاران قله همچون کوه قافش
نشیب او به گردون رهنما بود
فرازش را خدا داند کجا بود
در او نسرین گردون بس پریده
ولی بر ذرهاش راهی ندیده
شده با قلعه او سدره همدوش
سپهر از سایهٔ او نیلگون پوش
مدار آسمان پیرامن او
کواکب سنگهای دامن او
به سختی غیر این نتوان ستودش
که تاب تیشه فرهاد بودش
وگر جویی نشان از من کنونش
بود شهرت به کوه بیستونش
اشارت رفت از آن ماه پریزاد
که آن کوه افکند از تیشه فرهاد
مگر کوه وجود کوهکن بود
که او را کوه کندن امر فرمود
که یعنی خویش را از پا درانداز
وزان پس با جمالم عشق میباز
اگر خواهی به وصلم آشنایی
مرا جا در درون جان نمایی
ترا کوهی شدهست این وهم و پندار
مرا خواهی ز راه این کوه بردار
نیم دد تا به کوهم باشد آرام
که در کوه است مأوای دد ودام
مگر باشد به ندرت کوه قافی
کز او سیمرغ را باشد مطافی
وزان پس گفت کز صنعت نمایی
چنان خواهم که بازو بر گشایی
به ضرب تیشه بگشایی ز کهسار
نشیمن گاه را جایی سزاورا
برون آری به تدبیر و به فرهنگ
رواق و منظر و ایوانی از سنگ
به نوک تیشه از صنعت نگاری
تمنای دل شیرین برآری
هر آن صنعت که با خشت و گل آید
ترا از سنگ باید حاصل آید
نمایی در مقرنس هندسی را
فزایی صنعت اقلیدسی را
چنان تمثالها بنمایی از سنگ
که باشد غیرت مانی و ارژنگ
اگر چه دانم این کاریست دشوار
نباشد چون تویی را درخور این کار
ولی در خیل ما حرفی سرایند
که مردان را به سختی آزمایند
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: در این شعر، شاعر به بررسی حالت عاشقی و عشق ورزی میپردازد. او بیان میکند که عاشق واقعی، حتی در سختیها و مشکلات زندگی، روح و جانش در عشق غوطهور است و در عین رنج، به عشق جانان سرگرم است. شاعر به تاثیر عشق بر وجود انسان و تغییرات مثبت آن اشاره میکند، به گونهای که عشق میتواند روح را در بدن بگنجاند و وجود فرد را به نور و صفا پرکند.
شاعر سپس به داستان فرهاد و کوه بیستون اشاره میکند، جایی که فرهاد به عشق شیرین، دستیابی به زیبایی و کمال را در کندن کوه جستجو میکند. او با تیشۀ خود بهدنبال ساختن دنیایی زیبا و فضایی مناسب برای عاشقانههایش است. در نهایت، شاعر به سختیهای این کار اشاره میکند و یادآوری میکند که عشق واقعی به تلاش و کوشش نیاز دارد، بهویژه در کارهای دشوار. همواره عشق و زیبایی در تلاش و کار واقعی نمایان میشود.
هوش مصنوعی: خوش به حال کسی که عاشق است و این عشق برای او غیرمجاز است، زیرا او با تمام وجود و از روی عشق به معشوق خود به زحمت میافتد.
هوش مصنوعی: اگر او را از وظایفش دور کند، به کار خود مشغولش خواهد ساخت.
هوش مصنوعی: زمانی که او از هر کاری دست بکشد، دوباره به کار خود بازمیگردد.
هوش مصنوعی: وقتی که جان انسان مشغول به کار است، عشق هم در بدن او بروز پیدا میکند.
هوش مصنوعی: زمانی که وجود انسان به عشق و غمهای عمیق دچار شود، تمام وجود او تحت تأثیر قرار میگیرد و به گونهای در میآید که احساساتی شبیه به جانش را در بر میگیرد.
هوش مصنوعی: وقتی که خورشید جان بر بدن بتابد، حال و هوای آن نیز تحت تأثیر عشق قرار میگیرد.
هوش مصنوعی: از عشق محبوب، جان انسان مانند سنگ محکم میشود و در نتیجه، زیبایی او را مانند لعل بدخشان میسازد.
هوش مصنوعی: اگر سنگی در مسیر نباشد، عشق مانند خورشید از درون به بیرون خواهد تابید و خود را نشان خواهد داد.
هوش مصنوعی: تمامی جهان از عشق روشن میشود و دیوارها نیز نور آن را در خود میپذیرند.
هوش مصنوعی: هر جا که برود، تصویر محبوبش را بر دیوارها میبیند و در هر مکانی که حضور داشته باشد، محبوبش را مشاهده میکند.
هوش مصنوعی: فرهاد، با اراده و عزم راسخ، برای انجام این کار آماده میشود و سخت تلاش میکند.
هوش مصنوعی: سرو زیبایی به رنگ گل نشست و مانند سایهای بر روی زمین افتاد.
هوش مصنوعی: آنها به سوی کوهی خوشساخت و باشکوه حرکت کردند.
هوش مصنوعی: کسی که مانند کوهی از بلندی است، آسمان را به رنگ خود درآورده و خورشید و ماه را به مانند شیشهای بر روی سنگ قرار داده است.
هوش مصنوعی: هزاران مانند مجرای رودخانهاش، هزاران زحمتکش و کارگر در اطرافش در حال حرکت و فعالیت هستند.
هوش مصنوعی: بهتر از غاری که درونش هست، از هر درزیاش هزاران قله مثل کوه قاف بیرون میآید.
هوش مصنوعی: نشیب و فراز او به گردون راهنمایی می کرد؛ تنها خدا می داند که بلندی او کجا بوده است.
هوش مصنوعی: در او، نسرینهای زیبا و گلی فراوان وجود دارد، اما بر روی کوچکترین ذرهاش، نتوانستهام مسیر و راهی را ببینم.
هوش مصنوعی: در کنار قلعه او، درخت سدره با آسمان همسطح شده و از سایهاش رنگ نیلگون به خود گرفته است.
هوش مصنوعی: در آسمان، ستارهها دور او میچرخند، همچون سنگهای زینتی که در دامن او قرار دارند.
هوش مصنوعی: او را نمیتوان به گونهای دیگر ستایش کرد جز این که او قدرتی دارد مانند فرهاد که توانست با تیشه خود کوه را بشکافد.
هوش مصنوعی: اگر به دنبال نشانی از من هستی، اکنون میتوانی آن را در شهرت کوه بیستون پیدا کنی.
هوش مصنوعی: آن ماه زیبای دلربا به طور ناگهانی غیب شد، مانند کوهی که فرهاد با تیشهاش شکست و فرو افتاد.
هوش مصنوعی: آیا ممکن است که کوهی وجود داشته باشد که کوهکنش به او فرمان بدهد؟
هوش مصنوعی: یعنی شخصی خود را به زمین میزند و بعد از آن با زیبایی من عاشق میشود.
هوش مصنوعی: اگر میخواهی با من وصل شوی و به عشق حقیقی دست پیدا کنی، باید عمق وجود و شخصیت من را درک کنی و به درون جانم نفوذ کنی.
هوش مصنوعی: این افکار و تصورات من مانند کوهی بزرگ شدهاند، اگر میخواهی مرا از این کوه نجات دهی.
هوش مصنوعی: نیمهجان من تا وقتی که در کوه آرامش دارد، میگذارم که در کوه جانداران و حیوانات، جایگاه و مأوای خود را پیدا کنند.
هوش مصنوعی: آیا ممکن است به ندرت کوهی پیدا شود که محل زندگی سیمرغ باشد؟
هوش مصنوعی: پس از آن گفت که اگر در هنر خود نمایش بدهی، به گونهای عمل میکنم که تو را در آغوش میگیرم.
هوش مصنوعی: اگر با زحمت و تلاش خود، مکانی را در دل کوهها بسازی و فراهم کنی، آن مکان باید برای تو مناسب و شایسته باشد.
هوش مصنوعی: با تدبیر و دانش، مکانی ساختهای که شامل ستونها و نمای زیبا و فضایی از سنگ است.
هوش مصنوعی: با تیشهی خود، از هنر نگاری، آرزوی دل شیرین را به تصویر بکش.
هوش مصنوعی: هر کاری که با کاشی و گل انجام میشود، باید با سنگ مقاوم و با استحکام و دوام همراه باشد.
هوش مصنوعی: یک نما در شکلهای هندسی وجود دارد که برآمده از هنر و دانش اقلیدسی است.
هوش مصنوعی: تو آنقدر زیبا و با وقار هستی که حتی مجسمههای سنگی نیز در برابر جمال تو کم میآورند و غیرت و شکوه تو را به یاد میآورند.
هوش مصنوعی: اگرچه میدانم این کار سخت است، اما انجام آن برای تو مناسب نیست.
هوش مصنوعی: اما در جمع ما سخنانی گفته میشود که مردان را به شدت امتحان میکند.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.