هله کیدی غلام ناقابل
فکر خود کن که کار شد مشکل
تا نمیری نمیشوی آزاد
این غل هجو تو مبارک باد
السلام ای سیاه ساز و نیاز
به اجازت که هجو کردم ساز
خامه کردم به فکر هجو تو تیز
ای سیاه گریز پا بگریز
هله کیدی غلام ناقابل
فکر خود کن که کار شد مشکل
قلمم باز در سیاهی شد
تو دگر چون سفید خواهی شد
هجوت ای دزد پربها کردم
دیگرت بر چراغ پا کردم
خویش را زنده میگذاری تو
رگ مردی مگر نداری تو
ای سکندر بسی بداندامی
خرک لولهٔ سیه کامی
فچه موش خستهای، آقا
گربهٔ پا شکستهای آقا
گه سگ چیست، جسم ناپاکت
پشم آن موی روی ناپاکت
ریش بز بستهای، برو آقا
بد اگر گفتهام بگو آقا
چون گه گربه است پیکر تو
ای گه گربه خاک بر سر تو
گوز کون پلید شیطانی
جعل مبرز جهودانی
پخ سقل، بد عمل، جعل سیما
زشت گو، یاوه گو، کریه لقا
کون دهن، خایه سر، ذکر قامت
بیحیا، بد لقا، نجس خلقت
کیسهبر، دزد کاسه هرجا بر
مهرهٔ خر فروش، بد گوهر
روبه حیله ساز پر تزویر
گربهٔ اسود کبوتر گیر
کیک گهناک دلق کناسان
کنِهٔ کون گاو خَراسان
هیچ دندان نمانده در دهنت
که کسی بشکند گه سخنت
آنکه پروردهای به نعمت او
میکنی صبح و شام غیبت او
وانکه آدم شدی ز اقبالش
چون سگ افتادهای به دنبالش
از تو بد بیند آنکه با تو نکوست
اینهمه جرم آن رگ هندوست
زین ترا عیب چون توان کردن؟
هست کار کلاغ گه خوردن
انتقام فلک نمیدانی
حق نان و نمک نمیدانی
تف به روی تو بیحقیقت، تف
تف بر آن طبع و آن طبیعت تف
تف بر آن طبع بیتمیزانه
تف بر آن روی و ریش هیزانه
کشتنت را که کام مرد و زن است
کار موقوف نیم گز رسن است
اینک از بافق میرسد اسباب
دو سه گز ریسمان ولی پُر تاب
روزها گرد بافق گردیدم
تحفهٔ لایقت همین دیدم
تحفهٔ من که یک دو گز رسن است
گر پسندی به جای خویشتن است
زود از این سر فراز خواهی شد
و ز سر خلق باز خواهی شد
تا نمیری نمیشوی آزاد
این غل هجو تو مبارک باد
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: شعر به نقد و هجو فردی به نام "غلام ناقابل" میپردازد که دچار مشکلات و محدودیتهای زندگی است. شاعر به او هشدار میدهد که تنها با مرگ میتواند آزاد شود و تا آن زمان در بند است. او به توصیف صفات زشت غلام میپردازد، از جمله بیحیایی و ناپاکیاش و به تمسخر شخصیت او میپردازد. در کل، شعر بر انتقاد از صفات منفی و پست غلام تمرکز دارد و از او میخواهد که به خود بیندیشد و نسبت به اعمالش مسئولیتپذیر باشد. در پایان، شاعر اشاره میکند که به او هدیهای میدهد که نماد زنجیری است که نشاندهنده ادامه بندگی و محدودیتهای اوست.
هوش مصنوعی: ای فرد نازنین، به خودت توجه کن و ببین که مشکلاتی به وجود آمده است.
هوش مصنوعی: تا زمانی که نمیرى، آزاد نخواهى شد. این مسئولیت و قید و بند تو ستایش برانگیز است.
هوش مصنوعی: سلام ای کسی که دل را به غم میآوری و من به اجازهات میخواهم بیان کنم که من تو را به تمسخر گرفتهام.
هوش مصنوعی: قلم را برای نوشتن انتقاد از تو تند و تیز کردهام، ای سیاهچهرهی فراری، بگریز!
هوش مصنوعی: فکر نکن که من غلام ناچیزی هستم، چون کار به مشکل تبدیل شده است.
هوش مصنوعی: قلمم در تاریکی نوشت و تو حالا میخواهی که در روشنی قرار بگیری.
هوش مصنوعی: به تو بی احترامی کردم و ارزش و مقام تو را پایین آوردم و به سمت روشنی و حقیقت هدایتت کردم.
هوش مصنوعی: شما خودتان را به حیات میآورید، اما آیا در درون شما مردانگی و شجاعت وجود ندارد؟
هوش مصنوعی: ای سکندر، تو بسیار از انسانها و موجودات ضعیف و ناتوان دیدهای که در عین حال توانستهاند موفقیتی بزرگ و به دست آوردن در خوشبختی را تجربه کنند.
هوش مصنوعی: یک موش خسته و یأسزده است که با نگاهی به گربهای که پاهایش آسیب دیده، به وضعیت خود اشاره میکند. در واقع، این جمله به نوعی بیانگر ناتوانی و کمعرضگی در برابر شرایط سخت و دشوار است.
هوش مصنوعی: گاه به خود مینگرم و میبینم که آیا من مانند سگی ناپاک هستم، زیرا موهای بدنم به این شکل است و نشاندهنده ناپاکی من است.
هوش مصنوعی: به نظر میرسد که فردی در حال بیان احساساتش است و از کسی که در رابطه با او صحبت کرده، درخواست دارد که اگر چیزی بد دربارهاش گفته، آن را اعلام کند. او نمیخواهد چیزی را پنهان کند و میخواهد روشن شود که آیا حقیقتی در مورد او وجود دارد یا نه.
هوش مصنوعی: وقتی که تو مانند گربهای، هر جا میروی، نشانههای ناپسند و بیمبالاتی از خود باقی میگذاری، باید بر خود بگویی که چقدر برایت تأسفآور است.
هوش مصنوعی: در این بیت به کثیف بودن و حقهبازی دشمنان اشاره شده است که به طور خاص به گروهی از افراد با ویژگیهای منفی و شیطانی نسبت داده شدهاند. در کل، موضوع به فساد و نقشههای پلید آنها مربوط میشود.
هوش مصنوعی: کسی که بد عمل باشد و چهرهاش زشت و خالی از زیبایی، بهتر است که از گفتن حرفهای بیهوده و بیمقدار خودداری کند.
هوش مصنوعی: این بیت به توصیف وضعیت و احوالات شخصی میپردازد که به نظر میرسد از نظر ظاهری و رفتاری ناپسند و ناهنجار باشد. از واژههایی استفاده شده که به نوعی به زشت بودن و بیادبی اشاره دارد و قضاوت منفی نسبت به شخص مورد نظر دارد. به طور کلی، حال و وضعیت فرد به گونهای است که نشاندهنده ناپسند بودن اوست.
هوش مصنوعی: کیسهبر، دزد کاسه به این معنی است که فردی که دزدی میکند، به هر جایی که میرود مشکلی ایجاد میکند و برای کسانی که به دنبال خرید و فروش هستند، دردسر به وجود میآورد. در واقع، این جمله به نوعی به ناپاکی و بدی رفتار افرادی اشاره دارد که باعث آسیب به دیگران میشوند.
هوش مصنوعی: به دقت و با احتیاط به مخلوقات فریبکار و حیلهگر توجه کن، زیرا ممکن است در دامی گرفتار شوی که به ظاهر بیخطر به نظر میرسد.
آس دو سنگ گرد و مسطح است که بر هم نهاده و به وسیله آن غلات را آرد کنند. اگر با چارپا بگردانند آنرا «خراس» و اگر با آب بگردانند «آسیاب» و نیز آسیاب نام عام این محل نیز هست. و نوع کوچک دستی را «دستاس» نامند.
هوش مصنوعی: در دهانت هیچ دندانی نمانده که کسی حرفهای تو را بشکند و به چالش بکشد.
هوش مصنوعی: کسی که تو را در نعمت خود تربیت کرده، تو هر صبح و شام از او غافلی و یادش را فراموش میکنی.
هوش مصنوعی: کسی که به مقام انسانی رسیده، به واسطه نعمت و لطف خداوند است، اما تو مانند سگی هستی که فقط در پی او به دنبال میدوی.
هوش مصنوعی: آنکه به تو بد مینگرد، در حقیقت خودش نیکو نیست. این همه بدی و خطا از خاطر و طبیعت هندی او ناشی میشود.
هوش مصنوعی: چطور میتوانم عیب تو را بپوشانم وقتی که کار کلاغ فقط خوردن است؟
هوش مصنوعی: انتقام آسمان را نمیدانی و حق نان و نمک را نمیفهمی.
هوش مصنوعی: به چهره تو که بیاعتبار است، ناسزا میگویم. بدم به آن خوی و آن رفتار که از آن ناشی میشود.
هوش مصنوعی: به کسانی که ناپاک و بیشرم هستند، بیاحترامی میشود و به زیباییها و ظاهر فریبندهای که دارند، اعتراض میشود.
هوش مصنوعی: اگر تو را بکشند، این خواستهی مردان و زنان است و این کار به راحتی انجام نمیشود و نیاز به تلاشی فراوان دارد.
هوش مصنوعی: اکنون از بافق مقداری ریسمان به همراه چند وسیله میرسد، ولی این ریسمان پر از تاب و پیچیدگی است.
هوش مصنوعی: در طول روزها در بافق سفر کردم و در نهایت تنها چیزی که ارزش دیدن داشت همین بود.
هوش مصنوعی: هدیهٔ من که یک تکه طناب است، اگر برای خودت مناسب است، بپذیر.
هوش مصنوعی: به زودی از این وضعیت بلند خواهی شد و از جمع مردم جدا خواهی گشت.
هوش مصنوعی: تا زمانی که نمیری، نمیتوانی از این زندان رهایی پیدا کنی. این قید و بند تو، خوشا به حال تو که چنین هستی.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
چون بیامد بوعده بر سامند
آن کنیزک سبک زبام بلند
برسن سوی او فرود آمد
گفتی از جنبشش درود آمد
جان سامند را بلوس گرفت
[...]
چیست آن کاتشش زدوده چو آب
چو گهر روشن و چو لؤلؤ ناب
نیست سیماب و آب و هست درو
صفوت آب و گونه سیماب
نه سطرلاب و خوبی و زشتی
[...]
ثقة الملک خاص و خازن شاه
خواجه طاهر علیک عین الله
به قدوم عزیز لوهاور
مصر کرد و ز مصر بیش به جاه
نور او نور یوسف چاهی است
[...]
ابتدای سخن به نام خداست
آنکه بیمثل و شبه و بیهمتاست
خالق الخلق و باعث الاموات
عالم الغیب سامع الاصوات
ذات بیچونش را بدایت نیست
[...]
الترصیع مع التجنیس
تجنیس تام
تجنیس تاقص
تجنیس الزاید و المزید
تجنیس المرکب
[...]
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال یک حاشیه برای این شعر نوشته شده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
reply flag link
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.