کس به بزم دلبران از دور گردان پیش نیست
قرب نزدیکان مجلس حرف و صوتی بیش نیست
در صلات عاشقان دوری و تنهاییست رکن
گو قضا کن طاعت خود هر که اینش کیش نیست
ما نکو دانیم طور حسن دور افتاده دوست
قرب ارزانی به مشتاقی که دور اندیش نیست
بر سر خوانند نزدیکان ولیکن لطف شاه
منتظر جز بر ره دریوزهٔ درویش نیست
انگبین زهر هلاک تست با دوری بساز
ای مگس مرگ تو در نوش است اندر نیش نیست
دلبران وحشی حکیمانند ضایع کی کنند
مرهم خود را بر آن دل کز محبت ریش نیست
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: در این شعر، شاعر به بیان احساس تنهایی و دوری از محبوبان میپردازد. او میگوید که در مجالس عشق، نزدیک بودن به محبوبان فقط به معنای گفتمان و صدا است و عشق واقعی در دوری و فراق نهفته است. همچنین اشاره میکند که زیبایی و صفای واقعی در دوری موجود است و نزدیکان تنها در پی لذتهای دنیوی هستند. شاعر به رابطه عمیق و ارزشمند عشق اشاره دارد و تأکید میکند که عشق حقیقی نیازمند صبر و دوری است و در این دوری، عمق احساسات نمایان میشود. در نهایت، او به تعبیر زهر و منحرف شدن از راه راست عشق اشاره میکند و از جاهلانی که به دنبال لذتهای زودگذر هستند، انتقاد میکند.
هوش مصنوعی: هیچ کس در مجلس محبوبان از دور هم نمیتواند خود را به نزدیکان برساند، چرا که در این محفل تنها صحبت و صدای نزدیکان به گوش میرسد.
هوش مصنوعی: در نماز عاشقان، دوری و تنهایی بخشی از اصول و بنیاد است. پس ای کسی که این باور را نمیپذیری، بگو که قضا و قدر را بپذیر و عبادت خود را انجام بده.
هوش مصنوعی: ما به خوبی میدانیم که زیبایی دوست، چه بسا از دور بودنش، نزد کسی که عاشق اوست، ارزش و قرب بیشتری دارد، حتی اگر او انسان دوراندیشی نباشد.
هوش مصنوعی: در کنار سفره، نزدیکان و دوستان حضور دارند، اما با این حال، محبت و مهربانی شاه تنها برای کسی است که در حال درخواست و نیاز است.
هوش مصنوعی: عسل برای تو زهر مرگ است، پس ای مگس، با این دوری کنار بیا. مرگ تو در همین نوشیدنی نهفته است که در نیش تو قرار دارد.
هوش مصنوعی: عشق و محبت در دل به قدری عمیق و تأثیرگذار است که خردمندان و عاقلها هرگز نمیتوانند آسیبهای خود را بر روی کسی که به او عشق ورزیدهاند، بگذارند. آنها نمیخواهند که دلشان را که به خاطر محبت زخمدار شده، به راحتی نادیده بگیرند.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
میخواهید شما بخوانید؟ اینجا را ببینید.
از تو تا مقصود چندان منزلی در پیش نیست
یک قدم بر هر دو عالم نه که گامی بیش نیست
معنی درویش اگر خواهی کمال نیستی است
هر که را هستی خود باقی ست او درویش نیست
تا تو ناکامی نبینی کی توانی یافت کام
[...]
یک قدم ازخویش بیرون نه که گامی بیش نیست
دامن خود را بگیر از پس مرو ره بیش نیست
گر هوای عشق داری خویش را بی خویش کن
کآشنای عشق او جز عاشقی بی خویش نیست
بر امید وصل عمری بار هجرانش بکش
[...]
از بلای عشق تو تنها دل ما ریش نیست
کیست در عهد تو کاو را این بلا در پیش نیست
بیش از این ای گل در آزار دل بلبل مکوش
چون بقای حسن رویت چند روزی بیش نیست
از لبت بی سهمِ تیرِ غمزه ات بوسی هوس
[...]
آرزو بسیار و آهم در دل درویش نیست
دشت پر نخجیر و یک ناوک مرا در کیش نیست
خانه اهل تعلق شاهراه حادثه است
دزد هرگز در کمین کلبه درویش نیست
سایه از ویرانه ما می کند پهلو تهی
[...]
گرچه از سامان حیرانی نظر درویش نیست
جلوه بسیار است دل را یک تماشا بیش نیست
سیر کردم عالم الفت خوشا بیگانگی
هجر و وصل دوستان خواب و خیالی بیش نیست
نکهت گلدسته قسمت نمی سازد به کام
[...]
معرفی آهنگهایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال یک حاشیه برای این شعر نوشته شده است. 💬 شما حاشیه بگذارید ...
reply flag link
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.