گنجور

 
وحشی بافقی

باز این عتاب و شیوهٔ عاشق‌‌گداز چیست

بر ابرو این‌همه گرهِ نیم‌باز چیست

زهرم دهند یا شکر آن چشم و لب بگو

امرِ کرشمهٔ تو و فرمانِ ناز چیست

ما خود بسوختیم در اول نگاهِ گرم

این شعلهٔ تغافلِ طاقت‌گداز چیست

از ما اگر کناره کنی حایلی بکن

اما نگاه را ز نگار احتراز چیست

یک زخمِ دورباش چو کوته‌نظر نخورد

پس مدعا از این مژه‌های دراز چیست

این لطف‌ها که صرف دگرها ست کو یکی

تا بنگرد که عجز کدام و نیاز چیست

وحشی همیشه رازِ تو فاش از زبانِ تو ست

باز این سخن‌گزاری و افشای راز چیست