از تو همین تواضع عامی مرا بس است
در هفتهای جواب سلامی مرا بس است
نی صدر وصل خواهم و نی پیشگاه قرب
همراهی تو یک دو سه گامی مرا بس است
بیهوده گرد عرصهٔ جولانگه توام
گاهی کرشمهای و خرامی مرا بس است
خمخانهای نمیطلبم از شراب وصل
یک قطره بازمانده جامی مرا بس است
وحشی مگو، بگو سگ کو ، بلکه خاک راه
یعنی ز تو نوازش مامی مرا بس است
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: شاعر در این شعر بیان میکند که از تواضع و سلامی که از معشوق میگیرد راضی است و نیازی به نزدیکی و وصالی بیشتر ندارد. او تنها به یک یا چند قدم همراهی و کرشمهای از معشوق بسنده میکند و نیازی به میخانه و شراب وصل ندارد. حتی یک قطره از عشق و نوازش معشوق برای او کافی است و او به شدت به عشق و محبت آن دلبسته است. در نهایت، شاعر به نوعی خاکنشینی و ولایت عشق اشاره میکند و میگوید که وجود عشق برای او مهمتر از هر چیز دیگر است.
هوش مصنوعی: از تو همین humble attitude برای من کافی است، یک سلام در هفته از تو برای من کافی است.
هوش مصنوعی: من نه به دنبال نشستن در جایگاه وصال تو هستم و نه در پیشگاه قرب تو. فقط همینکه چند گام کوتاه با تو همراهی کنم برایم کافی است.
هوش مصنوعی: گاهی پیوسته در میدان حضور تو میگردم، اما تنها یک حرکت و ناز تو برای من کافیست.
هوش مصنوعی: من از هیچ شرابخانهای چیزی نمیخواهم، زیرا یک قطره از شراب وصالت برای من کافی است.
هوش مصنوعی: وحشی، نگویید که کجا سگ است، بلکه معنای خاک راه این است که نوازشهای تو برای من کافی و ارزشمند است.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
میخواهید شما بخوانید؟ اینجا را ببینید.
معرفی آهنگهایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 شما حاشیه بگذارید ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.