بگذران دانسته از ما گر ادایی سر زدهست
بوده نادانسته گر از ما خطایی سر زدهست
آخر ای صاحب متاعِ حسن این دشنام چیست
در سرِ دریوزه گر از ما دعایی سر زدهست
اللهالله محرمِ رازِ تو سازم حرفِ صوت
این زبان و تیغ اگر حرفی ز جایی سر زدهست
التفاتِ ابرِ رحمت نیست ورنه بر درت
تخمِ مهری کشتم و شاخِ وفایی سر زدهست
ابرِ رحمت گر نبارد گو سمومش خود مسوز
بعدِ صد خونِ جگر کـاینجا گیایی سر زدهست
هست وحشی بلبلِ این باغ و مست از بوی گل
از سرِ مستی ست گر از وی نوایی سر زدهست
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
میخواهید شما بخوانید؟ اینجا را ببینید.
معرفی آهنگهایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 شما حاشیه بگذارید ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.