ترسم در این دلهای شب از سینه آهی سرزند
برقی ز دل بیرون جهد آتش به جایی درزند
از عهده چون آید برون گر بر زمین آمد سری
آن نیمههای شب که او با مدعی ساغر زند
کوس نبرد ما مزن اندیشه کن کز خیل ما
گر یک دعا تازد برون بر یک جهان لشکر زند
آتشفشانست این هوا ، پیرامن ما نگذری
خصمی به بال خود کند مرغی که اینجا پرزند
می بی صفا، نی بی نوا ، وقتست اگر در بزم ما
ساقی می دیگر دهد مطرب رهی دیگر زند
ما را درین زندان غم من بعد نتوان داشتن
بندی مگر بر پا نهد، قفلی مگر بر در زند
وحشی ز بس آزردگی زهر از زبانم میچکد
خواهم دلیری کاین زمان خود را بر این خنجر زند
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: این شعر بیانگر ترس و ناامیدی شاعر در دل شب است. او نگران است که از دلش آهی برآید و آتش احساساتش را شعلهور کند. شاعر به احساساتی همچون جدایی و دل شکستگی اشاره میکند و میگوید که در دیگران شعلههای عشق و جنگ وجود دارد. در این بزم غم، او در انتظار میماند تا لحظهای شادابی و آزادی از درد را تجربه کند. از طرفی، او آرزوی دلیری دارد تا بر سختیها غلبه کند، ولی از آزار و رنجهایی که میکشد، به شدت تحت فشار است. به طور کلی، این شعر فضایی از غم و مبارزه را نشان میدهد.
هوش مصنوعی: در دلهای شب، نگرانم که از سینهای آهی بلند شود و ناگهان شعلهای از دل خارج شود و آتش را به جایی برساند.
هوش مصنوعی: اگر کسی بتواند بر مشکلات و چالشها غلبه کند، در آن صورت دیگر هرگز از زمین برنمیخیزد. آن نیمههای شب، او با معشوقش در حال نوشیدن شراب و جشن است.
هوش مصنوعی: صدای جنگ و نبرد ما را نزن، فکر کن که اگر از میان ما تنها یک دعا به آسمان برود، آن دعا میتواند بر کل جهان لشکری تجهیز کند.
هوش مصنوعی: هوا مانند آتشفشان است و در اطراف ما مشکلی رخ نمیدهد، مانند پرندهای که در اینجا زندگی میکند و به راحتی پرواز نمیکند.
هوش مصنوعی: شراب خوش و بیدردی داریم، نه بیصدا. اگر الان در مهمانی ما، ساقی شراب دیگری داد، نوازنده نیز نغمهای نوین خواهد نواخت.
هوش مصنوعی: در این دنیا، دیگر نمیتوانم در بند غم باشم، مگر اینکه کسی بر پایم بند بگذارد یا قفلی بر در قلبم بزند.
هوش مصنوعی: به خاطر درد و رنج بسیار، صحبتهایم از تلخی و زهر پر شده است. در این حال، آرزو دارم که جرأت و شجاعت پیدا کنم تا بتوانم خودم را از این موقعیت دشوار رها کنم.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
میخواهید شما بخوانید؟ اینجا را ببینید.
گر آتش دل برزند بر مؤمن و کافر زند
صورت همه پران شود گر مرغ معنی پر زند
عالم همه ویران شود جان غرقه طوفان شود
آن گوهری کو آب شد آب بر گوهر زند
پیدا شود سر نهان ویران شود نقش جهان
[...]
از کین گر آن بیدادگر بر سینهام خنجر زند
باد ابحل خون منش گر خنجر دیگر زند
شکرانه خواب خوشت مپسند در بیرون در
ناکرده خواب صبحدم گر حلقهای بر در زند
ساقی ندانم بادهام داد از کدامین میکده
[...]
معرفی آهنگهای دیگر
تا به حال یک حاشیه برای این شعر نوشته شده است. 💬 شما حاشیه بگذارید ...
reply flag link
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.