هست امیدِ قوتی بختِ ضعیفحال را
مژدهٔ یک خرام ده منتظرِ وصال را
گوشهٔ ناامیدیام داد ز صد بلا امان
هست قفس حصارِ جان مرغِ شکسته بال را
رشحهٔ وصل کو کز او گردِ امید نم کشد
وز نمِ آن برآورم رخنهٔ انفصال را
نیمشبان نشسته جان بر درِ خلوتِ دلم
منتظرِ صدای پا مهدکشِ خیال را
من که به وصل تشنهام خضر چه آبم آورد؟
رفعِ عطش نمیشود تشنهٔ این زلال را
دل ز فریبِ حسنِ او بزمِ فسوس و اندر او
انجمنی به هر طرف آرزوی محال را
وحشیِ محو مانده را قوّتِ شکرِ وصل کو
حیرتِ دیده گو بگو عذرِ زبانِ لال را
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: در این شعر، شاعر به تصویر کشیدن احساسات ناشی از عشق و انتظار میپردازد. او از امید به وصال معشوق سخن میگوید و از درد و ناامیدی خود در دوری از او شکایت میکند. همچنین، از آلام و مشکلاتی که در این مسیر تجربه میکند، صحبت میکند. شاعر در انتظار نشانهای از وصال است و از تشنگی عشق گله دارد، چرا که حتی با وجود زیباییهای معشوق، همچنان حسرت وصال او را بر دل دارد. در پایان، شاعر به وضعیت گیجکننده خود و نیاز به بیان احساسی عمیق ولی غیرقابل بیان اشاره میکند.
هوش مصنوعی: برای کسانی که در وضعیت دشواری قرار دارند، امیدی به داشتن نیرویی تازه وجود دارد که میتواند به آنها بشارت بدهد و آنها را به انتظار رسیدن به یک حالت بهتر و وصالی خوشایند وادار کند.
هوش مصنوعی: در گوشهای از ناامیدی، احساس میکنم که از همه مشکلات در امان نیستم. همانند قفسی که دور جانم را گرفته و بالهای مرغی را که شکسته و ناتوان شده، محدود کرده است.
هوش مصنوعی: جَوِ وصل که از آن، غبار امید به وجود میآید، و از رطوبت آن، میتوانم شکاف جدایی را پر کنم.
هوش مصنوعی: در نیمه شب، جانم در اتاق دل آرام نشسته و منتظر صدای پاهایی است که به خاطر خیالپردازی به سمت من میآیند.
هوش مصنوعی: من که به ملاقات محبوب نیاز دارم، آب خضر هم نمیتواند تشنگی مرا برطرف کند؛ چون این زلال برای کسی که تشنه است، همچنان نمیتواند عطش را رفع کند.
هوش مصنوعی: دل از زیبایی او فریب خورده و در فضایی شاد و سرشار از امید، هر طرف که نگاه کنی، آرزوهای دست نیافتنی و خیالاتی را میبینی.
هوش مصنوعی: شخصی که در عشق غرق شده و حیران مانده، چطور میتواند از شکرِ لحظهی وصال سخن بگوید؟ آیا میتوان از زبان خاموش کسی که در حیرت است، عذری خواست؟
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
میخواهید شما بخوانید؟ اینجا را ببینید.
ای به جلال تو شرف، قدرت ذوالجلال را
گشته کمال تو گوا، قادر پر کمال را
طالع خوبت از نظر کرده هبا هبوط را
اختر سعدت از شرف، داده وبا وبال را
راه نموده همتت معرفت و علوم را
[...]
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال یک حاشیه برای این شعر نوشته شده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
reply flag link
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.