عزت مبردر کار دل این لطف بیش از پیش را
این بس که ضایع میکنی برمن جفای خویش را
لطفی که بد خو سازدم ناید به کار جان من
اسباب کین آماده کن خوی ملال اندیش را
هر چند سیل فتنه گر چون بخت باشد ور رسی
کشتی به دیوار آوری ویرانهٔ درویش را
بر کافر عشق بتان جایز نباشد مرحمت
بی جرم باید سوختن مفتی منم این کیش را
عشقم خراش سینه شد گو لطف تو مرهم منه
گر التفاتی میکنی ناسور کن این ریش را
چون نیش زنبورم به دل گو زهر میریز از مژه
افیون حیرت خوردهام زحمت ندانم نیش را
با پادشاه من بگو وحشی که چون دور از تو شد
تاریخ برخوان گه گهی خوبان عهد خویش را
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: در این شعر، شاعر به موضوع عشق و درد ناشی از آن میپردازد و از جفای معشوق و نادیده گرفته شدن احسامش گلایه میکند. او بیان میکند که محبت معشوقش به او آسیب میزند و از او میخواهد که اگر لطفی دارد، آن را به او نشان دهد. همچنین، شاعر احساس میکند که در عشق باید رنج بکشد و به همین دلیل خود را قربانی میداند. در نهایت، او به یادآوری خاطرات گذشته و ارتباطش با معشوقش اشاره میکند.
هوش مصنوعی: به توصیف عشق و دلباختگی میپردازد و میگوید که هر چه بیشتر جفا و بیمهری میکنی، در حقیقت عشق و محبت تو را بیشتر نشان میدهد و این رفتار تو فقط به خودت آسیب میزند.
هوش مصنوعی: لطف و محبتهایی که از طرف کسی به من شده دیگر به کار من نمیآید. برعکس، نیاز دارم که برای جانم دشمنی و کینهای آماده کنند تا از حالت غم و اندوه بیرون بیایم.
هوش مصنوعی: اگرچه طوفان فتنه و مشکلات ممکن است همچون سرنوشت پیش آید، اما اگر به قایق خود توجه کنی، میتوانی حتی با وجود خطرات، ویرانی را به سامان برسانی.
هوش مصنوعی: عشق به معشوقان برای کافرین مجاز نیست و کسی که بدون گناه محبت ورزد، باید در آتش عشق بسوزد. من فقیه این مکتب هستم.
هوش مصنوعی: عشق من باعث درد و رنج شد، اگر لطف تو درمان من باشد. اگر به من توجه کنی، میتوانی این زخم را بیشتر عمیقتر کنی.
هوش مصنوعی: زهر نیش زنبور به دل من اثر گذاشته و از چشمانم افیونی را نشان میدهد که در حالت حیرت هستم و درک آن را نمیکنم. از درد و زخم نیش، هیچ زحمتی احساس نمیکنم.
هوش مصنوعی: به پادشاه بگو ای وحشی، زمانی که از تو دور شدم، تاریخ را بخوان و به یاد بیاور زیباییهای روزگار خود را.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
میخواهید شما بخوانید؟ اینجا را ببینید.
هر گه بیفشانی برخ زلف سیاه خویش را
مانند شب سازی سیه روز من دلریش را
خویشان دهندم پند و من بیگانه ام ز ایشان بلی
عشق تو هر جا پا نهد بیگانه سازد خویش را
شاهان عالم را بود گاهی نظر سوی گدا
[...]
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال یک حاشیه برای این شعر نوشته شده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
reply flag link
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.