خوش نیست هرزمان زدن از جور یار داد
ورنه ز دست تست مرا سد هزار داد
شد یارِ غیر و داد قرار جفا به ما
یاران نمیتوان به خود اینها قرار داد
رفت وز دست اهل تظلم عنان کشید
داد از عنان کشیدن آن شهسوار داد
آن ترک ظلم پیشه دگر میرود که باز
از خلق برخاست بر سر هر رهگذار داد
وحشی تو ظلم دیده و آن ترک تند خوست
ترسم که سر زند ز تو بیاختیار داد
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: این شعر درباره احساس درد و رنجی است که از ظلم و ستم یار و دیگران ناشی میشود. شاعر به وضعیت خود اشاره میکند که همیشه تحت فشار و ظلم بوده و از یار خود ناامید است. او به تغییرات جامعه و ظلمی که گاهی از سوی افراد غیرمنتظره نشأت میگیرد اشاره میکند و از ترس عواقب این ظلمها سخن میگوید. در نهایت، شاعر نگران است که این ظلمها ممکن است باعث شوند که او بدون کنترل و به طور ناخودآگاه واکنش نشان دهد.
هوش مصنوعی: هرگاه به ظلم و ستم یار دچار شوم، خوشایند نیست، چون اگرچه درد میکشم، باز هم التیام آن در دست خود توست و تو میتوانی هزاران راه حل برای مشکل من ارائه دهی.
هوش مصنوعی: دوست غیر ما شد و محبتش را به ما ظلم و ستم کرد. ما یاران نمیتوانیم به خود این درد و رنج تسلی بدهیم.
هوش مصنوعی: رفت و کسانی که به شکایت و ظلم مشغول بودند، کنترل و قدرت را از دست دادند. آن سوار دلیر، از سرکشی و نافرمانی دیگران به دادخواهی و کمک به مظلومان پرداخته است.
هوش مصنوعی: آن جوان ترک که با ظلم و ستم خود زندگی میکند، اکنون به راهی دیگر میرود، در حالی که همچنان در هر گذرگاه بر سر مردم فریاد میکشد.
هوش مصنوعی: وحشی، تو به ظلم و ستم دچار شدهای و آن ترک خشمگین هم هست. میترسم ناخواسته از تو صدای فریاد و داد بلند شود.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
آمد نسیم و رایحه مشکبار داد
مرغان باغ را خبر نوبهار داد
در روضه امید نهالی که رسته بود
بالا کشید و میوه مقصود بار داد
کوته کنم حدیث، گرانمایه قاصدی
[...]
تا اختیار خود به رقیب آن نگار داد
ناچار ترک او دل بیاختیار داد
تا او قرار داد که نبود جدا ز غیر
غیرت میان ما به جدائی قرار داد
من خود خراب از می حرمان شدم رقیب
[...]
عید آمد و صلای می خوشگوار داد
نوروز هم رسید و نوید بهار داد
عیدی چنان خجسته که از بس مبارکی
نوروز را به یمن قدوم اعتبار داد
نوروزی آنچنان به سعادت که عید را
[...]
آن دست دوستی که در اول نگار داد
با دشمنی به خون دل آخر نگار داد
دیدی که باغبان جفاپیشه عاقبت
بر باد آشیانه چندین هزار داد
می خواست خون ز کشور دارارود چو جوی
[...]
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال یک حاشیه برای این شعر نوشته شده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
reply flag link
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.