گنجور

 
واعظ قزوینی

دو رنگی، شیوه اهل زمانه است

در آیین دویی، هر کس یگانه است

بهم چون بافت مهمان همچو زنجیر

نه مهمانخانه، آن زنجیر خانه است

بر بیداربختان حرف دنیا

سراسر خواب غفلت را فسانه است

براه دین برای توسن نفس

رگ غیرت تو را، چون تازیانه است

غرور آرد، چو نعمت گشت افزون

که سرکش خوشه از بالای دانه است

کلام عشق واعظ، از زبان نیست

که این حرف آتش دل را زبانه است

 
 
 
پرسش‌های پرتکرار
نظامی

به هر نیک و بدی کاندر میانه است

کرم بر توست و آن دیگر بهانه است

عطار

بت ترسای من مست شبانه است

چه شور است این کزان بت در زمانه است

سر زلفش نگر کاندر دو عالم

ز هر موییش جویی خون روانه است

دل من صاف دین در راه او باخت

[...]

شیخ محمود شبستری

همه اخلاق نیکو در میانه است

که از افراط و تفریطش کرانه است

مشابه‌یابی بر اساس وزن و قافیه