ز چین زلف پر چینت دلم بیرون نخواهد شد
چنینش قسمت افتاده است و، دیگرگون نخواهد شد
شنیدم بوسه ای، با نقد جانی می کنی سودا
اگر دارد حقیقت، هیچ کس مغبون نخواهد شد
نظر بر ماه کردم دوش و، دیدم مصحف رویت
در این مه، روز کس چون روز من، میمون نخواهد شد
خداوندی که جان داده است نان هم می دهد بی شک
ز سعی فوق طاعت، رزق کس افزون نخواهد شد
جمال لیلی افزون است و شور عشق مجنونی
ز کوه و دشت گشتن هیچ کس، مجنون نخواهد شد
به فتوای حکیمان، از برای دفع درد غم
دوایی بهتر از جام می گلگون نخواهد شد
نباشد در غزل تا وصف موزون قامتی «ترکی»
مسلم دان که شعر هیچ کس، موزون نخواهد شد
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: این شعر درباره عشق و زیبایی است و بیانگر احساسات عمیق شاعر نسبت به معشوقش است. شاعر میگوید که با وجود زیبایی و جذابیت معشوق، دلش هرگز راضی به جدایی نخواهد بود. او به بوسهای اشاره میکند که ممکن است به قیمت جان باشد و تأکید میکند که هیچکس در این پیوند زیان نخواهد دید. شعری که از زیبایی و عشق میگوید، بر این واقعیت تأکید دارد که هرگز نمیتوان در عشق و زیبایی به همان شکل قبلی بازگشت. شاعر همچنین به حقیقتهای زندگی از جمله روزی و تلاش اشاره میکند و میگوید که هیچ دارویی بهتر از شراب برای تسکین غم وجود ندارد. او در نهایت تأکید میکند که شعر بدون توصیف زیبایی واقعی نخواهد بود و طراوت و جذابیت در آن مهم است.
هوش مصنوعی: دل من هرگز از پیچ و تاب زلف تو جدا نخواهد شد. سرنوشت من اینگونه رقم خورده و هرگز تغییر نخواهد کرد.
هوش مصنوعی: شنیدم که بوسهای به قیمت جانت تمام میشود. اگر این بوسه حقیقت داشته باشد، هیچ کس در این معامله ضرر نخواهد کرد.
هوش مصنوعی: دیشب به ماه نگاه کردم و دیدم که چهرهات مانند کتابی مقدس در این شب روشن درخشیده است. هیچکس در روزی همانند روز من خوشبخت نخواهد بود.
هوش مصنوعی: خداوندی که زندگی و روح را به انسان عطا کرده، قطعا نیاز او به نان و روزی را نیز برآورده میسازد. بنابراین، تلاش و کوشش بیشتر از آنچه که مقدر شده است، نتایجی بیشتر از روزی معین نخواهد داشت.
هوش مصنوعی: زیبایی لیلی بسیار بیشتر است و شور و عشق مجنون در کوه و دشت، هرگز کسی را در نمیآورد که به دیوانگی بیفتد.
هوش مصنوعی: به گفته حکیمان، برای التیام درد و غم، هیچ دارویی بهتر از نوشیدن شراب قرمز نخواهد بود.
هوش مصنوعی: در شعر هیچ کس نمیتوان به زیبایی و هماهنگی قامت یک ترکی اشاره کرد، زیرا اگر چنین وصفی در غزل باشد، شعر به خوبی به زیبایی و آهنگین بودن نخواهد رسید.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
مرا مِهر سیَه چشمان ز سر بیرون نخواهد شد
قضای آسمان است این و دیگرگون نخواهد شد
رقیب آزارها فرمود و جایِ آشتی نگذاشت
مگر آهِ سحرخیزان سویِ گردون نخواهد شد؟
مرا روزِ ازل کاری به جز رندی نفرمودند
[...]
مرا دل از خرابات مغان بیرون نخواهد شد
چه سوی خانقاهش ره نمایم چون نخواهد شد
به طوف گلشن و گل رند عاشق را کجا جویی؟
که جز با روی گلرنگ و می گلگون نخواهد شد
به صحرای جنون هر کو قدم زد چون مرا بیند
[...]
نصیب از نعمت بسیار دیگرگون نخواهد شد
زدریا قطره ای آب گهر افزون نخواهد شد
نباشد از فروغ مهر تابان لعل را سیری
زخون خوردن پشیمان آن لب میگون نخواهد شد
گرانجانی بود بار گران بر دل بزرگان را
[...]
مرا شوق حضور او ز سر بیرون نخواهد شد
قضای آسمان است این و دیگرگون نخواهد شد
نه من تنها که خلقی از خدا این آرزو دارند
مگر آه سحرخیزان سوی گردون نخواهد شد
مرا روز ازل کاری به جز شوقش نفرمودند
[...]
مرا در سینه دل چون نافه تا پرخون نخواهد شد
نصیبم نکهتی زان طره شبگون نخواهد شد
کمال ناامیدی بین کزان نامهربان شادم
به من بیمهریش گر زانچه هست افزون نخواهد شد
من و از محفلش اندیشه رفتن؟ محالست این
[...]
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.