گنجور

 
طغرل احراری

ای جفاجو اندکی قلب مرا تفریح کن

در مشامم از شمیم طره‌ات ترویح کن

ای کمان‌ابرو به تیر غمزه افکندی مرا

صید خود مگذار با غیر و نکو تشریح کن

همچو من امروز هرکس لاف عشقت می‌زند

نسخه لوح دل عشاق را تصحیح کن

دل به عقد زلف مشکینش اگر خواهی گرو

این معما را به نام آن پری تشویح کن

گر تو را باشد تمنای هوای عشق او

رو عیار خویش را از مدعا تنقیح کن

مشکلات درس عشق یار می‌خوانی همی

اصل مقصد را ز استاد جنون توضیح کن

صبح مطلب آرزو داری مگر از وصل او؟!

شام هجران را شمار دانه تسبیح کن!

ای که خواهی آبروی دین و دنیا یافتن

جز سلوک عشق دیگر شیوه را تصریح کن

گر نمی‌خواهی که گردد شهره نامت بلند

بکر معنی را به داماد سخن تنقیح کن

گرچه نبود بر درت عشاق در سلک سگان

طغرل آشفته را از دیگران ترجیح کن

 
sunny dark_mode