لغتنامهابجدقرآن🔍گوگلوزنغیرفعال شود

گنجور

 
طغرل احراری

بس که آوردست نخل قامت دلدار گل

سرو را هرگز شنیدی کآورد در بار گل؟!

صافدل را آرزوی سیر گلشن کی بود؟!

بر رخ آیینه از جوهر بود بسیار گل!

عاشقان را نیست از سنگ ملامت چاره‌ای

هیچ در باغ جهان دیدی بود بی‌خار گل؟!

در تلاش جستجوی باغبان هر سو مرو

همچو او دیگر نمی‌یابی درین گلزار گل!

عالمی تهمت‌پرست گیر و دار عالمند

کی کند جز خون منصورش ز چوب دار گل؟!

اعتبارات جهان بی‌نغمه زیر و بم است

گر بود در کوه در صحرا نباشد خوار گل!

بس که نتوانم که سازم چاره هجران او

شعله آه من از دل می‌کند ناچار گل

رتبه ادبار هم بی‌رونق اقبال نیست

مدعایت می‌کند از سایه دیوار گل!

باغبان امروز از بهر رضای عندلیب

بار دیگر مگذران در جانب بازار گل

تار قانون نوای او چو بلبل گر کشد

ناخن مطرب کند از نغمه این تار گل

ریز خونم که به تیغ خویش گل داری هوس

تا کند از خون من آن تیغ جوهردار گل!

بس که طغرل همچو گل مضمون رنگین بسته‌ام

می‌توان چیدن کنون ز ابیات من بسیار گل!

 
 
 
جشنوارهٔ رزم‌آوا: نقالی و روایتگری شاهنامه
ادیب صابر

ابر فروردین فرو شوید همی رخسار گل

وقت دیدار گل آمد حبذا دیدار گل

خرما روزا که ما را تازه و روشن شده ست

عشق با دیدار باغ و دیده با رخسار گل

گر ز شادی روی ما چون گل نباشد عیب چیست

[...]

جامی

زد ز غنچه بار دیگر خیمه بر گلزار گل

داد مستان را به عشرتگاه بستان بار گل

غنچه هر برگ طرب کز شوکت دی می نهفت

کرد با باد بهاری یک به یک اظهار گل

بگسل از دامان مطرب چنگ کز مرغان باغ

[...]

اهلی شیرازی

باز شد وقت طرب آمد سوی گلزار گل

برگ عیش عندلیب آورد دیگر بار گل

صبحدم، خونین دل بلبل گشاید در چمن

چون بخندد غنچه و بنمایدش دیدار گل

گل درون پرده شب در خواب ناز و بامداد

[...]

وحشی بافقی

تا شنید از باد پیغام وصال یار گل

بر هوا می‌افکند از خرمی دستار گل

گرنه از رشگ رخ او رو به ناخن می‌کند

مانده زخم ناخنش بهر چه بر رخسار گل

تا نگیرد دامنش گردی کشد جاروب وار

[...]

عرفی

نوبهار آمد که افشاند چو حسن یار گل

چون وصال یار ریزد هر خس و هر خار گل

گلفروشی بود مخصوص دل پر داغ ما

کرد بی عزت بهار آخر بهر بازار گل

بسکه طبع کاینات از خرمی آبستن است

[...]

مشاهدهٔ ۱ مورد هم آهنگ دیگر از عرفی
مشابه‌یابی بر اساس وزن و قافیه