هرکه را باشد نظر ترک قباپوش مرا
آفرین گوید تحمل کردن هوش مرا!
از خیال قامتش اکنون عصا میبایدم
بار سنگین فراقش کرده خم دوش مرا
از کدامین زمرهام یارب که در بزم وجود
جز سر زانو عروسی نیست آغوش مرا؟!
ای که میخواهی به سلک بندگان درگهش
حلقهای غیر از خم زلفش مکن گوش مرا!
در دلم نبود به جز نقش خیال عشق او
از غمش باشد نگاری لوح منقوش مرا!
دوستان بهر خدا گویید عرض حال من
هر کجا بینید اگر آن شوخ میْنوش مرا!
پیش ارباب سخن طغرل نباشد اعتبار
صفحه ابیات ناموزون مغشوش مرا!
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: این شعر ابراز عشق و دلتنگی عمیق شاعر برای معشوقش است. شاعر از تاثیر زیبایی و قامت معشوق بر خود صحبت میکند و بیان میکند که فراق او بر دوش او سنگینی میکند. او نسبت به جایگاه خود در میان دیگران شک دارد و حسرت میخورد که تنها به دور از آغوش معشوق، سر بر زانو میگذارد. همچنین، شاعر از دیگران میخواهد که حال او را به معشوق برسانند و بر احساساتش تاکید میکند. در نهایت، او به ناتوانی خود در بیان شاعرانه و ناهمگونی اشعارش اشاره میکند. این شعر به خوبی احساسات عاشقانه و غم فراق را به تصویر میکشد.
هوش مصنوعی: هر کسی که نگاهش به من باشد و زیباییام را ببیند، به من تحسین میکند و میگوید که توانایی تحمل الفت و عشق من بسیار بالاست.
هوش مصنوعی: از فکر و خیال زیبایی او، اکنون باید عصایی داشته باشم؛ چرا که بار سنگین دوریاش باعث شده تا دوشم خم شود.
هوش مصنوعی: یعنی: ای پروردگار، من از کدام گروه هستم که در این دنیای وجود، تنها چیزی که در آغوشم هست، سر زانو است و خبری از عشق و همراهی واقعی نیست؟
هوش مصنوعی: ای کسی که میخواهی به جمع بندگان آن درگاه بپیوندی، فقط به حلقه زلف او متکی باش و نیازی به چیز دیگری برای جلب توجه او نداشته باش! به حرف من گوش کن!
هوش مصنوعی: در دل من فقط تصویر عشق او جا دارد و غصههای او بر روی لوح جانم نقش بسته است.
هوش مصنوعی: دوستان، هر جا که هستید برایم دعا کنید و حال مرا بگویید، اگر آن معشوقهی بازیگوش من را ببینید!
هوش مصنوعی: در حضور بزرگترین سخنور، طغرل، شعرهای نامنظم و بیانسجام من هیچ ارزشی ندارند!
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
کو دم گرمی که سوزد پنبه گوش مرا
شور هشیاری چشاند مغز بیهوش مرا
یاد ایامی که در دولتسرای می فروش
افسری بود از سبوی می، سر دوش مرا
شب که با روی بهارافشان درآمد در بغل
[...]
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.