گنجور

 
طغرای مشهدی

شمع دیدار نمایان شد و پروانه نیافت

باده وصل به بزم آمد و پیمانه نیافت

مرغ دل چون نکند شکوه درین سبزقفس؟

آب اگر یافت به صد خون جگر، دانه نیافت

بس که افتاده خرابی ز غمت بر سر هم

دل دیوانه ما راه به ویرانه نیافت

 
sunny dark_mode