گنجور

 
سوزنی سمرقندی

نور دین نور عین مهر و وفا

آفریده شده ز لطف خدا

هر که از مهر و از وفا زاید

زو نیاید بعمر جور و جفا

نور دین را هر آینه نکند

اف افواه دشمنان اطفا

هست دیدار تو شفای قلوب

چشم مرضی بود بسوی شفا

مفضلا مقبلا گشاده درا

منعما مکرما گشاده کفا

دو کف کفه مروت را

متبرک چو مروه اند و صفا

حرفه تو سخاوتست و کرم

وین دو حرفه است حرفه طرفا

آفتابی و نیست ممکن آن

که کنند آفتاب را اخفا

خلف آن پیمبری بجمال

نیستی گر بنسبت از خلفا

که پدر در فراق صورت او

دیده پوشید و گفت یا اسفا

 
 
 
فرخی سیستانی

نیگلون پرده برکشید هوا

باغ بنوشت مفرش دیبا

آبدان گشت نیلگون رخسار

و آسمان گشت سیمگون سیما

چون بلور شکسته، بسته شود

[...]

مسعود سعد سلمان

دوش در روی گنبد خضرا

مانده بود این دو چشم من عمدا

لون انفاس داشت پشت زمین

رنگ زنگار داشت روی هوا

کلبه ای بود پر ز در یتیم

[...]

مشاهدهٔ ۴ مورد هم آهنگ دیگر از مسعود سعد سلمان
ابوالفرج رونی

بادبان برکشید باد صبا

معتدل گشت باز طبع هوا

خاک دیبا شدست پر صورت

جانور گشته صورت دیبا

شاخ چون کرم پیله گوهر خویش

[...]

انوری

انوری چون خدای راه نمود

مصطفی را به نور لوشینا

برد قدرش به دولت فرقان

پای بر فرق گنبد مینا

نور عرشش به عرش سایه فکند

[...]

مشابه‌یابی بر اساس وزن و قافیه