×
نجمالدین رازی » مرصاد العباد من المبدأ الی المعاد » باب سیم » فصل هشتم
عشق آمد و جان من فراجانان داد
معشوقه ز جان خویش ما راجان داد
نجمالدین رازی » مرصاد العباد من المبدأ الی المعاد » باب سیم » فصل یازدهم
بهرچ از دوست و امانی
چه زشت آن حرف وچه زیبا
نجمالدین رازی » مرصاد العباد من المبدأ الی المعاد » باب سیم » فصل یازدهم
بگذاشتهام مصلحت خویش بدو
گر بکشد و گر زنده کند او داند
نجمالدین رازی » مرصاد العباد من المبدأ الی المعاد » باب سیم » فصل نوزدهم
زان روی کنون آینه روی توم
از دیده تو بر وی تو مینگرم