گنجور

مجیرالدین بیلقانی » دیوان اشعار » ملمعات » شمارهٔ ۲۶

 

قد باهت الثغور باعلام بهلوان

و ارتاحت السعود بایام بهلوان

می در فگن به جام غم انجام پهلوان

کاب حیات گشت می از جام پهلوان

لا زالت الثواقت فی لجه الدجی

[...]

مجیرالدین بیلقانی
 

مجیرالدین بیلقانی » دیوان اشعار » ملمعات » شمارهٔ ۲۷

 

یا خلیلی اسقیانی یا خلیلی اسقیان

واغیثانی بصرف الخمر عن صرف الزمان

خیز ای . . . سبک روح ای حریف مهربان

باد پیمایی رها کن باده ای در ره گران

اطیب الا شیاء عندی فی اوان المهر جان

[...]

مجیرالدین بیلقانی
 

مجیرالدین بیلقانی » دیوان اشعار » ملمعات » شمارهٔ ۲۸

 

اضحک فی الروض ثغر الاقحوان

عبرة الغیم اذا طاب الزمان

ساقیا در مجلس شاه جهان

پیر ده می زانکه عالم شد جوان

هاتها فی الشمس فی باحورها

[...]

مجیرالدین بیلقانی
 

مجیرالدین بیلقانی » دیوان اشعار » ملمعات » شمارهٔ ۳۰

 

وجهک لی من کل وجه حسن

لو لم تکن عینک عین الفتن

ماه نتابد چو رخت بر فلک

سرو نروید چو قدت در چمن

قرب منی سهرا مدنفا

[...]

مجیرالدین بیلقانی
 

مجیرالدین بیلقانی » دیوان اشعار » ملمعات » شمارهٔ ۳۳

 

هجرانک محرق فؤادی

اعراضک زاید ودادی

با حسن تو کاسدست امروز

بازار هر آنکه بد روادی

عش فی فرح و فی سرور

[...]

مجیرالدین بیلقانی
 

مجیرالدین بیلقانی » دیوان اشعار » ملمعات » شمارهٔ ۴۱

 

بنانک مستعد بالنوال

و شأنک غالب فی کل حال

تو آن شاهی که اقلیم خرد را

خجسته طالع و فرخنده فالی

و امرک لو خصصت به الثریا

[...]

مجیرالدین بیلقانی
 

مجیرالدین بیلقانی » دیوان اشعار » ملمعات » شمارهٔ ۴۲

 

قد قدم العید عائدا بجلال

فاسق لنا قهوة بایمن فال

عید رسید ای کنار من ز تو خالی!

بزم بیارای و می بیاور حالی

وجهک بدرالدجی وصدغک لیل

[...]

مجیرالدین بیلقانی
 

مجیرالدین بیلقانی » دیوان اشعار » ملمعات » شمارهٔ ۴۴

 

الدیک فی صیاح واللیل فی انهزام

والنور قد تبدی من لجة الظلام

ای همچو دیده در خوروی همچو جان گرامی

چون از غم تو شادم می ده به شادکامی

اسمع فداک روحی فالدیک قال حقا

[...]

مجیرالدین بیلقانی
 

مجیرالدین بیلقانی » دیوان اشعار » ملمعات » شمارهٔ ۴۹

 

جلال الدین! نلت مدی الامانی

و ساعدک الزمان بلا توانی

خداوندا! می نوشین طلب کن

که در اقبال صد نوشین روانی

لقد نالت بک الایام فخرا

[...]

مجیرالدین بیلقانی
 

مجیرالدین بیلقانی » دیوان اشعار » ملمعات » شمارهٔ ۵۱

 

اتی النیروز یا ظل الاله

و من بجلاله الدنیا تباهی

و من خضعت له الافلاک طرا

خضوعا فی الاوامر والنواهی

زهی بر تو جهانداری و شاهی

[...]

مجیرالدین بیلقانی
 

مجیرالدین بیلقانی » دیوان اشعار » ترکیبات » شمارهٔ ۷

 

خسروا! دور فلک سخره فرمان تو باد

طاق گردون گرهی از خم ایوان تو باد

آفتابی که جهان غرقه احسان وی است

جای آسایش او سایه احسان تو باد

جرم مه را که چو نعلی است در آتش هر مه

[...]

مجیرالدین بیلقانی
 

مجیرالدین بیلقانی » دیوان اشعار » ترکیبات » شمارهٔ ۱۲

 

ای شاه! یاور تو درین غم خدای باد

طبع تو شاد و تیغ تو عالم‌گشای باد

هر جا که رخت جاه و جلال تو افگند

آنجای عیش خانه و دولت سرای باد

این رنج دل که در تو رسید از قضای حق

[...]

مجیرالدین بیلقانی
 

مجیرالدین بیلقانی » دیوان اشعار » ترکیبات » شمارهٔ ۱۶

 

ای شخص تو نشانه تیر محن شده

روحت به بارگاه صفا مرتهن شده

بی روی تو گرفته شکن روی آفتاب

وز رفتن تو سخن بی شکن شده

ببرید بند کیسه عمرت به دست قهر

[...]

مجیرالدین بیلقانی
 

مجیرالدین بیلقانی » دیوان اشعار » ترکیبات » شمارهٔ ۱۷

 

ای که موج سینه تو غوطه دریا دهد

پرتو طبعت فروغ عالم بالا دهد

گر ضمیر غیب دان تو براندازد تتق

بس که تشویر عروس قبه خضرا دهد

مجیرالدین بیلقانی
 
 
۱
۲
۳
۴
sunny dark_mode