×
محتشم کاشانی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۵۹۹
دل خود رای مرا برده گل خودروئی
ترک خنجر کش مردم کش آتش خوئی
طفل نو سلسلهای شوخ تنگ حوصلهای
شاه دیوانه وشی ماه مشوش موئی
سر و کارم به غزالیست کز اغیار مدام
[...]
۷ بیت
محتشم کاشانی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۶۰۰
به جائی دلت گرم سوداست گوئی
دل بیسر و برگ از آنجاست گوئی
تو را مستی ای هست پنهان نه پیدا
ولیکن نه مستی صهباست گوئی
دلت نیست برجا فلک بر تو دیدی
[...]
۱۰ بیت
محتشم کاشانی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۶۰۱
هنوزت به ما کینه برجاست گویی
هنوزت سر کشتن ماست گویی
هنوزت به این کشته ناپشیمان
سر جنگ و آهنگ غوغاست گویی
هنوزت ز کین صورت خشم پنهان
[...]
۷ بیت
محتشم کاشانی » دیوان اشعار » غزلیات از رسالهٔ جلالیه » شمارهٔ ۶۴
هر کجا حیرانم اندر چشم گریانم توئی
روی در هرکس که دارم قبلهٔ جانم توئی
گرچه در بزم دگر شبها چو شمعم در گداز
آن که هر دم میکشد از سوز پنهانم توئی
گرچه هستم موج خور در بحر شوق دیگری
[...]
۹ بیت
تعداد کل نتایج: ۶۶۴