گنجور

سوزنی سمرقندی » دیوان اشعار » هزلیات » قطعات » شمارهٔ ۲۰ - سوزنی از ابلهی چه کرد

 

سوزنی از ابلهی درید بسی مرز

کفت بسی مغز . . . ون بخرزه چون گرز

ای ملک او را چو رفتنی شد ازین دهر

با این مشتی دریده مرز، بیامرز

سوزنی سمرقندی
 

سوزنی سمرقندی » دیوان اشعار » هزلیات » قطعات » شمارهٔ ۲۱ - خر خمخانه

 

خر خمخانه لگد میزند از دور مرا

تا بنزد یکی تا . . . ایه به . . . ون در برمش

من بحمدان هجا هستم خر . . . ای همی

تا لگد میزند او بر من، ون میدرمش

بهجا گفتن سرد از دهنی چون . . . س خر

[...]

سوزنی سمرقندی
 

سوزنی سمرقندی » دیوان اشعار » هزلیات » قطعات » شمارهٔ ۲۲ - حنائی

 

دید حنائی به . . . یلر میل زن خویش

وانچه کلان . . . ایر شهر خیل زن خویش

برد زنش را به . . . ایر خوردن مهمان

رفت بهر خانه ای طفیل زن خویش

داد به . . . ادن بزن سبیل و ز کنجی

[...]

سوزنی سمرقندی
 

سوزنی سمرقندی » دیوان اشعار » هزلیات » قطعات » شمارهٔ ۲۳ - چیستان

 

چو هاروت مرغی نگونسار چیست

دماوند گردن بزیر اندرش

وی اندر میان تشنه و گرسنه

همه آب و نان از فرو دو برش

ز فربهی بکمالی که گر فریش کنی

[...]

سوزنی سمرقندی
 

سوزنی سمرقندی » دیوان اشعار » هزلیات » قطعات » شمارهٔ ۲۴ - شاعر مبارک هجو

 

من یکی شاعرم مبارک هجو

نیست حاجت مرا بدین تعریف

هرکه را من هجا کنم گردد

گر بود دون دون، شریف شریف

گر کلاخ را هجا کردم

[...]

سوزنی سمرقندی
 

سوزنی سمرقندی » دیوان اشعار » هزلیات » قطعات » شمارهٔ ۲۵ - نی نی . . . لا . . . لا

 

هست از سفال جامه سیکی برآمده

اندر سفال جامه سیکی بود حلال

نی نی نه نه نه نی نه نی نی به هیچ وقت

لا لا لا لا لل لا لا لا لا به هیچ حال

سوزنی سمرقندی
 

سوزنی سمرقندی » دیوان اشعار » هزلیات » قطعات » شمارهٔ ۲۶ - چرا زن گرفتم

 

زن کردم ای ولی نعم از برای آن

تا کدخدای گردم و مردی نکو شوم

آگه شدم که گر بمثل روی و انهم

در دست زن چو کاغذ تزویر گو شوم

لیکن نه باز گردم از شرم مردمان

[...]

سوزنی سمرقندی
 

سوزنی سمرقندی » دیوان اشعار » هزلیات » قطعات » شمارهٔ ۲۷ - نجم دین

 

ای نجم دین به خط تو عثمان نداد سیم

نه جمله بی میخم باوی چه فن زنم

دل برکنم ز سیم تو تا از برای سیم

آلات روی عثمان چون سیم برکنم

تو بشکنی برای آنچه دهی خط نجم را

[...]

سوزنی سمرقندی
 

سوزنی سمرقندی » دیوان اشعار » هزلیات » قطعات » شمارهٔ ۲۸ - من رمه بانم

 

از خرتر تا جرس گشاده زبانم

ناصر مغ را بتاج خرقان بانم

تاج و مرا با دو خر مباشرت افتاد

وی بغم این و من بحسرت آنم

تاج بمن گفت من مفلسف عصرم

[...]

سوزنی سمرقندی
 

سوزنی سمرقندی » دیوان اشعار » هزلیات » قطعات » شمارهٔ ۲۹ - میزبانی

 

به میزبانی نزدیک آن جگر بندم

نوید دادم و آوازه ای درافکندم

حرام خواهد بودن کنون نوید مرا

هنوز ساختنی مانده کارکی چندم

خدو . . . وایه و . . . ایر چو سنگ و جامه خواب

[...]

سوزنی سمرقندی
 

سوزنی سمرقندی » دیوان اشعار » هزلیات » قطعات » شمارهٔ ۳۰ - نجم کلاهدوز

 

غلام طلعت نجم کلاهدوز منم

حکیمِ ابله و پیرِ جوان‌سپوز منم

جهان جدم و هستم جهان‌فروز به هزل

مرا ببین که جهان جان‌فروز منم

بلند و روشن چو نان به نور خاطر خویش

[...]

سوزنی سمرقندی
 

سوزنی سمرقندی » دیوان اشعار » هزلیات » قطعات » شمارهٔ ۳۱ - روی نیاز

 

سیر اولاد بوالفرج مسعود

در مدح تو باز میدارم

بهر تازی که کار پای کند

بتو روی نیاز میدارم

بهر اندازه ای که هست فرست

[...]

سوزنی سمرقندی
 

سوزنی سمرقندی » دیوان اشعار » هزلیات » قطعات » شمارهٔ ۳۲

 

اگر آبی رحم در چشم دشمن

بچشم دوست گلنار ملیسم

سپیدی روی من نور الهی

که در دین مرد یکرنگم نه پیسم

وگر پیرم چو شهوتراند باید

[...]

سوزنی سمرقندی
 

سوزنی سمرقندی » دیوان اشعار » هزلیات » قطعات » شمارهٔ ۳۳ - بمحشر از شهیدان خنیسم

 

مرا تلخی نباید دادن جان

چو انگشت شهادت شهد لیسم

بزیر تخته خواهد بود جایم

اگر سلطان ملک طاقدیسم

ز خشت و خاک را هم غیسه روید

[...]

سوزنی سمرقندی
 

سوزنی سمرقندی » دیوان اشعار » هزلیات » قطعات » شمارهٔ ۳۴ - اینست خشم

 

بورک هندی بشد پشمینه پوش

پشم او را سگ نبوید اینست پشم

بر رییس شهر شادان شد به خشم

وی رضای او بخوید اینست خشم

سوزنی سمرقندی
 

سوزنی سمرقندی » دیوان اشعار » هزلیات » قطعات » شمارهٔ ۳۵ - خر مغ

 

تاج خرقان ببخارا بلب جوی بشیر

خر مغ . . . اد و بترسید ز تاوان دادن

بسمرقند کنونهم خر مغ می طلبد

تا به . . . اید که ز حرفت نتوان استادن

خر خمخانه ز من چون خر بر یخ مانده است

[...]

سوزنی سمرقندی
 

سوزنی سمرقندی » دیوان اشعار » هزلیات » قطعات » شمارهٔ ۳۶ - خاک خراسان

 

خاک خراسان و خاک مملکت چین

همچو دو پله است آب جیحون شاهین

تا زخراسان نظامی آمد اینجا

این بثری رفت و آن رسید بپروین

هیچ گرانتر ز سنگ سنگ نظامی

[...]

سوزنی سمرقندی
 

سوزنی سمرقندی » دیوان اشعار » هزلیات » قطعات » شمارهٔ ۳۷ - خاطر سوداپز

 

راحتی دارم بر منتخب الدین بثنا

صلت فاخر چونانکه بود از بر من

زانکه از نظم ثنای وی و امثال ویست

نان و آب و زر و سیم و خز و برد و بز من

هرکه در من کند از دیده اعزار نظر

[...]

سوزنی سمرقندی
 

سوزنی سمرقندی » دیوان اشعار » هزلیات » قطعات » شمارهٔ ۳۸ - بیماری یار

 

دمل درآمد آن سره یار مرا به . . . ون

من بودمش بداروی آندرد رهنمون

جائی گرفت با خطر آن بی خطر سکن

سکنی فکند و کرد در آن جایگه سکون

بیمار گشت یار نگارین من ز درد

[...]

سوزنی سمرقندی
 

سوزنی سمرقندی » دیوان اشعار » هزلیات » قطعات » شمارهٔ ۳۹

 

ممدوح نمایند بسی بار خدایان

زین تنگ دلان؟ اینک درایان

همچون رده مور نگرشان از حرص

وز تنگی دست این گره شعر سرایان

خورد را ز ره مدحت منحول مغرور

[...]

سوزنی سمرقندی
 
 
۱
۲
۳
۴
۵
۶
sunny dark_mode