کمالالدین اسماعیل » قطعات » شمارهٔ ۳۴۱ - وله ایضا
پیشوای علما خسرو دانشمندان
ای که بر اهل معانی بسزا پادشهی
لشکر فقر شود منهزم از ساحت دهر
چون کند خیل سخا از سر کلکت سیهی
آتشین شعله برآید به سر آب حیات
[...]
کمالالدین اسماعیل » قطعات » شمارهٔ ۳۴۲ - ایضا له
فرستادم بخدمت کاردی خوب
که ارزد گوهر او هر چه خواهی
ببین بر دسته تیغش ، گر ندیدی
زبان مار در دندان ماهی
کمالالدین اسماعیل » قطعات » شمارهٔ ۳۴۳ - وله ایضا
صاحبا عدّت قیامت را
از من ممتحن چه می خواهی ؟
هر کس از گونه یی همی گوید
تو بگو خویشتن چه می خواهی ؟
هر زمانی عتابی آغازی
[...]
کمالالدین اسماعیل » قطعات » شمارهٔ ۳۴۴ - وله ایضا
ای مقادیر فضل و افضالت
بیش از اندازۀ بیان رهی
اندرین روزها که گشت هوا
نا خوش و سرد هم بسان رهی
بس که هر دم ز لشکر بهمن
[...]
کمالالدین اسماعیل » قطعات » شمارهٔ ۳۴۵ - فی مدح ابن بدرالدّین باسمعیل
بنامیزد چنان فرّخ لقایی
که گویی سایۀ پرّ همایی
چو بگشایی زبان لبها ببندی
چو در بندگی قبا گیتی گشایی
بشمشیر تو نصرت را تفاخر
[...]
کمالالدین اسماعیل » قطعات » شمارهٔ ۳۴۶ - ایضا له
مخدوم کمال ملّت و دین
ای رای تو سوی نیک رایی
کار قلم تو نقشبندی
رسم کرمت گره گشایی
بر رغم زمانه لطف طبعت
[...]
کمالالدین اسماعیل » قطعات » شمارهٔ ۳۴۷ - ایضا له
ز ابر چون برف سیم باریدی
گر بدی چون دل تو دریایی
باشد اومید با کفت گستاخ
هر زمان می کند تمنّایی
باز چرخ خرف دگر باره
[...]
کمالالدین اسماعیل » قطعات » شمارهٔ ۳۴۸ - ایضا له
ای آنکه از افاضل انوار معنوی
خورشید را ز خاطر خود وام دادهای
از لطف طبع تربیت روح کردهای
وز لفظ پاک طیرهٔ اجرام دادهای
از نوک کلک خویش به اجرام نظم و نثر
[...]
کمالالدین اسماعیل » ملحقات » شمارهٔ ۲۴ - و قال ایضاً
ز خط عارض ترکان لشکر
مرا این فایده تا جاودان بس
که خط از عارض ترکان لشکر
ز شرمش برنیارد سر ازین پس
کمالالدین اسماعیل » قطعات » شمارهٔ ۳۴۹ - ایضا له
ای آفتاب ملک که از پرتو کرم
چون صبح کام فضل پر از خنده کردهای
از بس که همچو غنچه کنی دل نمودگی
چون نرگسم ز شرم سرافکنده کردهای
خطّیست کرد عارض خوبان معنوی
[...]
کمالالدین اسماعیل » قطعات » شمارهٔ ۳۵۰ - وله ایضا
ای خواجه سال و ماه تو تلوین همیکند
بیآنکه علم صنعت اکسیر خواندهای
اندر سیهگری ید بیضا نمودهای
تلبیس خویش بر همه عالم براندهای
روی دو موی داری و موی دو روی و خود
[...]