گنجور

 
۱
۱۴
۱۵
۱۶
 

خواجوی کرمانی » دیوان اشعار » صنایع الکمال » سفریات » رباعیات » شمارهٔ ۳۰۱

 

ای کرده خور از خجلت رخسار تو خوی

این ناز و کرشمه با حریفان تا کی

چشم خوش میگون تو مستی در خواب

لعل لب نوشین تو جامی پی می

۲ بیت
خواجوی کرمانی
 

خواجوی کرمانی » دیوان اشعار » صنایع الکمال » سفریات » رباعیات » شمارهٔ ۳۰۲

 

آن موی میان که تا میان دارد موی

از مردم چشم من نهان دارد روی

گفتم سر زلف تو پراکنده چراست

گفتا که سخنهای پراکنده مگوی

۲ بیت
خواجوی کرمانی
 

خواجوی کرمانی » دیوان اشعار » صنایع الکمال » سفریات » رباعیات » شمارهٔ ۳۰۳

 

در خانه دلم تنگ شد از تنهائی

رفتم بچمن چو بلبل شیدائی

چون دید مرا سرو، سری جنبانید

یعنی؛ به چه دل‌خوشی ببستان آئی؟!

۲ بیت
خواجوی کرمانی
 

خواجوی کرمانی » دیوان اشعار » صنایع الکمال » سفریات » رباعیات » شمارهٔ ۳۰۴

 

وقتی گرت افتد اتفاق سفری

زنهار نگیری خر هر خیره سری

..............................

..............................

۲ بیت
خواجوی کرمانی
 

خواجوی کرمانی » دیوان اشعار » صنایع الکمال » سفریات » رباعیات » شمارهٔ ۳۰۵

 

ای شب مگر آن زلف سمن فرسائی

زینسان که شدی بر رخ او سودائی

وی چشمه ی خورشید مگر عین زری

زان روی که از سنگ برون می آئی

۲ بیت
خواجوی کرمانی
 

خواجوی کرمانی » دیوان اشعار » صنایع الکمال » سفریات » رباعیات » شمارهٔ ۳۰۶

 

آن لعبت نی زن من اگر با ویمی

زینگونه جگر خسته ولیکن کیمی

لب بر لب نی نهاد و من می مردم

در حسرت آنک کاشکی من نیمی

۲ بیت
خواجوی کرمانی
 

خواجوی کرمانی » دیوان اشعار » صنایع الکمال » سفریات » رباعیات » شمارهٔ ۳۰۷

 

تا چند چو خور بر سر عالم لرزی

گر بگذری از جهان جهانی ارزی

خسرو توئی ار شکّر شیرین بوسی

کسری توئی ار مهر نگارین ورزی

۲ بیت
خواجوی کرمانی
 

خواجوی کرمانی » دیوان اشعار » صنایع الکمال » سفریات » رباعیات » شمارهٔ ۳۰۸

 

دیشب صنمی سرو قد شیرازی

زلفش همه در بند کمند اندازی

با طرّه شبی دراز بازی می کرد

خورشید ندیدم که کند شب بازی

۲ بیت
خواجوی کرمانی
 
 
۱
۱۴
۱۵
۱۶
 
تعداد کل نتایج: ۳۰۸