×
اسیر شهرستانی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۱۱۲
ای گلشن از بهار خیال تو سینهها
برگ گل از طراوت نامت سفینهها
هرجا غمت رواج دهد گوهر شکست
بر سنگ خاره رشک برند آبگینهها
گر از نسیم راز تو عالم چمن شود
[...]
جویای تبریزی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۸۳
ای گنجها ز گوهر یاد تو سینهها
و ز نقد داغ عشق تو دلها دفینهها
در جستجوی ذات تو افتاده سرنگون
افلاک را به لجه حیرت سفینهها
از تندی شراب نگاه تو میزنند
[...]
بیدل دهلوی » غزلیات » غزل شمارهٔ ۳۱۵
ای موجزن بهار خیالت ز سینهها
جوش پری نشسته برون ز آبگینهها
جور تو پنبهکار گلستانِ داغ دل
تیغت زبان ده دهن زخم سینهها
سودایی تو با گهر تاج خسروان
[...]
بیدل دهلوی » غزلیات » غزل شمارهٔ ۳۱۶
ای آرزوی مهرتو سیلابکینهها
بر هم زنکدورت سنگ آبگینهها
ملاح قدرت تو ز عکس تجلیات
راند به بحرآینهٔ دل سفینهها
آتشپرست شعلهٔ اندیشهات جگر
[...]