ابوسعید ابوالخیر » رباعیات نقل شده از ابوسعید از دیگر شاعران » رباعی شمارهٔ ۱۸۴
بی شک الفست احد، ازو جوی مدد
وز شخص احد به ظاهر آمد احمد
در ارض محمد شد و محمود آمد
اذ قال الله: قل هو الله احد
ازرقی هروی » رباعیات » شمارهٔ ۲۷
مر جاه ترا بلندی جوزا باد
درگاه ترا سیاست دریا بود
رای تو ز روشنی فلک سیما باد
خورشید سعادت تو بر بالا باد
عنصرالمعالی » قابوسنامه » باب بیست و هشتم: اندر دوست گزیدن و رسم آن
ای دل رفتی چنانکه در صحرا دد
نه انده من خوردی و نه اندوه خود
همجالس بد بودی و تو رفته بهی
تنهایی به مرا ز همجالس بد
مسعود سعد سلمان » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۶۴ - در مدح منصور بن سعید
احوال جهان بادگیر باد
وین قصه ز من یادگیر یاد
چون طبع جهان باژگونه بود
کردار همه باژگونه بود
از روی عزیزیست بسته باز
[...]
مسعود سعد سلمان » دیوان اشعار » رباعیات » شمارهٔ ۹۷
گر صبر کنم عمر همی باد شود
ور ناله کنم عدو همی شاد شود
شادی عدو نجویم و صبر کنم
شاید که فلک در این میان راد شود
گفتم که چو از بند گشایش باشد
[...]
سنایی » دیوان اشعار » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۱۲۴
ای صورت تو سکون دلها چو خرد
وی سیرت تو منزه از خصلت بد
دارم ز پی عشق تو یک انده صد
از بیم تو هیچ دم نمییارم زد
سنایی » دیوان اشعار » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۱۲۵
گه جفت صلاح باشم و یار خرد
گه اهل فساد و با بدان داد و ستد
باید بد و نیک نیک ور نه بد بد
زین بیش دف و داریه نتوانم زد
سنایی » دیوان اشعار » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۱۲۶
من چون تو نیابم تو چو من یابی صد
پس چون کنمت بگفت هر ناکس زد
کودک نیم این مایه شناسم بخرد
پای از سر و آب از آتش و نیک از بد
وطواط » رباعیات » شمارهٔ ۲۲ - در مدح رکن الدین
ایام بکام رکن دین خواهد بود
اقبال غلام رکن دین خواهد
آرایش روزگار و آسایش خلق
از نامه و نام رکن دین خواهد بود
جمالالدین عبدالرزاق » دیوان اشعار » رباعیات » شمارهٔ ۳۶
گفتم سخنی با تو و بد گفتم بد
تالاجرم از تو گشت یک دردم صد
جانا بسرت آن نکنی کز تو سزد
انگار که آن حدیث نشنودی خود
جمالالدین عبدالرزاق » دیوان اشعار » رباعیات » شمارهٔ ۳۷
زلفی که بر او بند و گره باشد صد
محتاج گره زدن چرا باشد خود
از عشوه دل سوخته من بستد
در زلف نهان کرد و گره بر وی زد
مجیرالدین بیلقانی » دیوان اشعار » قطعات » شمارهٔ ۳۲
از بستر غم که جای بدخواه تو باد
برخیز سبک ورنه جهان برخیزد
مجیرالدین بیلقانی » دیوان اشعار » ملمعات » شمارهٔ ۱۰
تالله لو سال المکارم سائل
بوما و حملها السؤل الی الغد
من افضل الثقلین بعد محمد
قولی لقالت افضل بن محمد
محمد بن منور » اسرار التوحید » باب دوم - در وسط حالت شیخ » فصل سوم » منقولات » شمارهٔ ۹۹
آنرا که بیامدست دنیا آمد
دانی که بیامده چو آورده نبود
میبدی » کشف الاسرار و عدة الابرار » ۲- سورة البقره » بخش ۳ - ۱ - النوبة الثالثة
بین المحبّین سر لیس یفشیه
قول و لا قلم للخلق یحکیه
زان گونه پیامها که او پنهان داد
یک ذرّه بصد هزار جان نتوان داد
میبدی » کشف الاسرار و عدة الابرار » ۳- سورة آل عمران- مدنیة » ۱۹ - النوبة الثالثة
اذا ما تمنّی النّاس روحا و راحة
تمنّیت ان القاک یا عزّ خالیا
روزی که مرا وصل تو در چنگ آید
از حال بهشتیان مرا ننگ آید
میبدی » کشف الاسرار و عدة الابرار » ۸- سورة الانفال- مدنیة » ۴ - النوبة الثالثة
با یاد تو زیر خاک در خواهم شد
با درد تو سر ز خاک بر خواهم کرد
میبدی » کشف الاسرار و عدة الابرار » ۴۰- سورة المؤمن- مکیة » ۱ - النوبة الثالثة
پر آب دو دیده و پر آتش جگرم
باز در سماع ذِی الطَّوْلِ بنازد و دل بیفروزد، بزبان افتخار گوید:
پر باد دو دستم و پر از خاک سرم
چکند عرش که او غاشیه من نکشد
میبدی » کشف الاسرار و عدة الابرار » ۵۴- سورة القمر » النوبة الثالثة
و فی معناه انشدوا شعرا:
و لکن من یحل بها حبیب.
و ما عهدی بحب تراب ارض
مقصود رهی ز کوی تو روی تو بود.