گنجور

خاقانی » دیوان اشعار » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۱۹

 

آمد به چمن مرغ صراحی به شغب

جان تازه کن از مرغ صراحی به طرب

چون بینی هر دو مرغ را گل در لب

بنشین لب جوی و لب دلجوی طلب

خاقانی
 

عطار » مختارنامه » باب چهارم: در معانی كه تعلّق به توحید دارد » شمارهٔ ۸۶

 

دل را نه ز آدم و نه حواست نسب

جان را نه زمین نه آسمان است طلب

نه زَهره که باد بگذرانم بر لب

نه صبر که تن زنم، زهی کار عجب!

عطار
 

اثیر اخسیکتی » دیوان اشعار » رباعیات » شمارهٔ ۶

 

ای داروی جان خستگانت، در لب

گردون ز تو سرگشته و خورشید، به تب

روز از رخ تو، چو شعله ای وام کند

تا حشر شود، دریده پیراهن شب

اثیر اخسیکتی
 

اوحدالدین کرمانی » دیوان رباعیات » الباب الثالث: فی ما یتعلق باحوال الباطن و المرید » شمارهٔ ۴۲

 

آنی که فلک با تو درآید به طرب

گر آدمئی شیفته گردد چه عجب

جز بندگی تو من نخواهم کردن

خواهی بطلب مرا و خواهی مطلب

اوحدالدین کرمانی
 

کمال‌الدین اسماعیل » رباعیات » شمارهٔ ۲۷

 

رشک آیدم ای دوست که با تو هر شب

هر رومی و هندوی نشیند بطرب

گه چنگ سپید را نهی رخ بر رخ

گه نای سیاه چرده را لب بر لب

کمال‌الدین اسماعیل
 

مولانا » دیوان شمس » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۷۹

 

آنی که فلک با تو درآید به طرب

گر آدمیی شیفته گردد چه عجب

تا جان بودم بندگیت خواهم کرد

خواهی به طلب مر او خواهی مطلب

مولانا
 

حکیم نزاری » رباعیات » شمارهٔ ۱۵

 

ساقی به که سپیده بر خویش بجنب

می در ده و خلوت کن و مگریز از (شب)

بر دختر رز چو عادت روزه گذاشت

در عقد پیاله آرش از خانه ی خنب

حکیم نزاری
 

ابن یمین » دیوان اشعار » رباعیات » شمارهٔ ۴۶

 

گفتم که شنیدم که ترا زحمت تب

افتاد و مرا شد ز غمت روز چو شب

چون در دل سوزان منش هست مقام

نازک تنش ار گرم بود نیست عجب

ابن یمین
 

خواجوی کرمانی » دیوان اشعار » صنایع الکمال » سفریات » رباعیات » شمارهٔ ۷

 

ای ریخته قند مصری از شکّر لب

و افتاده خور از مهر تو در چنبر تب

دل در سر زلف تو از آن کرد قرار

کارام بگیرد همه کس در سر شب

خواجوی کرمانی
 

خواجوی کرمانی » دیوان اشعار » صنایع الکمال » سفریات » رباعیات » شمارهٔ ۱۲

 

ای تیره ز زلف سیهت دیده ی شب

خائیده شکر زرشک یاقوت تو لب

قند از هوس پسته ی شور انگیزت

بر تن بدرد شِقّه ی مصری قصب

خواجوی کرمانی
 

جامی » دیوان اشعار » خاتمة الحیات » رباعیات » شمارهٔ ۲۲

 

این خانه نه منزل نشاط است و طرب

هست از پی آنکه تا کشی رنج طلب

هم شب آری به روز و هم روز به شب

در کسب کمال نفس و تحصیل ادب

جامی
 

اهلی شیرازی » رباعیات گنجفه » صنف پنجم که چنگ است و کم بر است » برگ هفتم شش چنگ است

 

ای خورده ز شکر لبت خار رطب

طوطی صفتم خراب آن شکر لب

مست تو چه غم خورد که پیوسته رسد

از شش جهتش نوای شش چنگ طرب

از شش جهتش نوای شش چنگ طرب

اهلی شیرازی
 

اهلی شیرازی » رباعیات گنجفه » صنف هفتم که برات است و کم براست » بخش ۸ - برگ هشتم پنج برات است

 

ای در کف خلق از کرمت وجه طرب

با لطف تو بیوجه بود نام طلب

از دست تهی پیش تو پنج انگشتم

گر پنج برات در کف آرد چه عجب

گر پنج برات در کف آرد چه عجب

اهلی شیرازی
 

اسیری لاهیجی » دیوان اشعار » رباعیات » شمارهٔ ۶

 

مائیم مجرد از اضافات و نسب

آزاده ز قید وصف مربوب وز رب

در مرتبه ذات معرا ز صفات

هرگز نبود نام ز مطلوب و طلب

اسیری لاهیجی
 

فضولی » دیوان اشعار فارسی » رباعیات » شمارهٔ ۱۴

 

آن راهنمای عجم و ترک و عرب

کز مشرب اوست دعوی هر مذهب

قدر همه را گرچه ادب نیست سبب

از رؤیت اوست رفعت قدر ادب

فضولی
 

میلی » دیوان اشعار » رباعیات » شمارهٔ ۸

 

بی‌رنگ ز برقعت رخ صبح طرب

بی‌تاب ز زلفین دلاویز تو شب

هر دم می عیش نوش (کن) در نوروز

هر روز بر اسباب خوشی باش سبب

میلی
 

رضی‌الدین آرتیمانی » رباعیات » رباعی شماره ۶

 

رفتم بر آن نگار سیمین غبغب

گفتم به سفر می‌روم ای مه امشب

رویی چو قمر، زلف چو عقرب بنمود

یعنی که مرو هست قمر در عقرب

رضی‌الدین آرتیمانی
 

ابوالحسن فراهانی » دیوان اشعار » رباعیات » شمارهٔ ۷

 

از عمر من آن چه کاهد ای حور نسب

بر عمر تو افزاید و این نیست عجب

ایام من و تو چون شب و روز بود

بر روز فزاید آن چه کاهد از شب

ابوالحسن فراهانی
 

ابوالحسن فراهانی » دیوان اشعار » رباعیات » شمارهٔ ۸

 

دور از رخت ای سرو قد شکر لب

صبحم همه شام بود و روزم همه شب

چون روز نبود مدت عمر مرا

از روز فراق اگر ننالم چه عجب

ابوالحسن فراهانی
 

یغمای جندقی » دیوان اشعار » سرداریه » رباعیات » شمارهٔ ۵

 

سردار اگر چند به شمشیر ادب

خون خوردن این خران جهادی است عجب

خون ریز چو ماکز...ز شهود

نه شیر شتر خواه و نه دیدار عرب

یغمای جندقی
 
 
۱
۲
۳
sunny dark_mode