گنجور

یغمای جندقی » منشآت » بخش دوم » شمارهٔ ۱۷ - به میرزا احمد صفائی نوشته

 

آشانه باز است به بومان ندهم

صد چیست به صد هزار تومان ندهم

یغمای جندقی
 

یغمای جندقی » منشآت » بخش دوم » شمارهٔ ۱۹ - به میرزا مهدی طهرانی وزیر اسدالله میرزا نگاشته

 

در دهر چو من یکی و آنهم کافر

پس در همه دهر یک مسلمان نبود

یغمای جندقی
 

یغمای جندقی » منشآت » بخش دوم » شمارهٔ ۲۶ - به پیشخدمت نواب سیف الله میرزا نگاشته

 

آنرا که سر زلف تو زنجیر بود

در خانه به زنجیر نگه نتوان داشت

یغمای جندقی
 

یغمای جندقی » منشآت » بخش دوم » شمارهٔ ۲۷ - به پیشخدمت نواب سیف الله میرزا نگاشته

 

رنگ از گل و بو زمشک و نور از خورشید

رسمی است قدیم و عادتی معهود است

یغمای جندقی
 

یغمای جندقی » منشآت » بخش دوم » شمارهٔ ۳۴ - از قول علی اکبر خان دامغانی به نامزد نگاشته

 

از کرمت دور نیست گر بپذیری

عذر گناهی که عذر خواه ندارد

یغمای جندقی
 

یغمای جندقی » منشآت » بخش دوم » شمارهٔ ۳۵ - از قول مادر جلال الدین میرزا به فخرالدوله نگاشته

 

می کشم عشق و می ندانستم چیست

می کشم بار و می ندانستم کیست

گر عشق آنست چون توان با او بود

ور یار این است کی توان بی او زیست

یغمای جندقی
 

یغمای جندقی » منشآت » بخش دوم » شمارهٔ ۳۸ - به نواب سیف الله میرزا نگاشته

 

پاداش بزرگی اقتضای خردی

عفو از تو پسند آمد و تقصیر از ما

یغمای جندقی
 

یغمای جندقی » منشآت » بخش دوم » شمارهٔ ۴۳ - از قول علی اکبر خان دامغانی به نامزد او نگاشته

 

سلطانی و در دل غم درویشت نیست

درویشم و دست من به سلطان نرسد

یغمای جندقی
 

یغمای جندقی » منشآت » بخش دوم » شمارهٔ ۴۴ - ایضا از قول علی اکبر خان دامغانی نگاشته

 

یا بر شکر خویش مرا مهمان خواه

یا بر جگر ریش به مهمان من آی

یغمای جندقی
 

یغمای جندقی » منشآت » بخش دوم » شمارهٔ ۵۷ - به پیشخدمت نواب سیف الله میرزا نگارش رفته

 

گر عجز کنم و گر عتاب آغازم

با اوست سوال من جوابم مدهید

یغمای جندقی
 
 
sunny dark_mode