گنجور

حکیم نزاری » غزلیات » شمارهٔ ۱۳۵۹

 

هرگز نکنی به ما نگاهی

دادی ندهی به دادخواهی

تو برده به هر کرشمه جانی

ما سوخته عالمی به آهی

جز علّتِ دوستی ندارم

[...]

حکیم نزاری
 

حکیم نزاری » غزلیات » شمارهٔ ۱۳۶۱

 

عشق است نه هر چنان که خواهی

دردست و نیازِ صبح‌گاهی

از خود به درآی تا نباشی

موقوفِ اوامر و نواهی

گر زآن که گدای کوی اویی

[...]

حکیم نزاری
 

امیرخسرو دهلوی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۱۸۱۹

 

ای آنکه تمام هم چو ماهی

با زلف چو چتر پادشاهی

مردم ز برای نقش و زلفت

از دیده برون کشد سیاهی

گر خط سیاه خود ببینی

[...]

امیرخسرو دهلوی
 

ابن یمین » دیوان اشعار » ترکیبات » شمارهٔ ۵ - ایضاً له

 

گفتیم خیال چون تو ماهی

بینیم بخواب گاهگاهی

ابن یمین
 

جهان ملک خاتون » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۱۳۸۷

 

ای جان و جهان توام پناهی

بر جمله جهان تو پادشاهی

بر عشق رخ تو مردم چشم

در دیده ی ما دهد گواهی

خون جگرم ز دیده پالود

[...]

جهان ملک خاتون
 

شاه نعمت‌الله ولی » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۵۱۹

 

بر تخت دلم نشسته شاهی

شاهی و چگونه شاه ماهی

قدسی ملکی ملک صفاتی

عالی قدری جهان پناهی

بر دست گرفته جام باده

[...]

شاه نعمت‌الله ولی
 

شاه نعمت‌الله ولی » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۵۲۴

 

آئینهٔ حضرت الهی

تمثال جمال پادشاهی

دانندهٔ علم جمله اسماء

واقف ز کمال ما کماهی

آوازهٔ آفتاب حسنش

[...]

شاه نعمت‌الله ولی
 

نسیمی » دیوان اشعار فارسی » اشعار الحاقی » شمارهٔ ۱

 

ای داده ز روی خود گواهی

زانروی سفیدی و سیاهی

کاندر شب و روز وجه ما داشت

نقش دو جهان، عیان، کماهی

زین روی به نزد اهل توحید

[...]

نسیمی
 

شمس مغربی » ترجیعات » شمارهٔ ۲

 

ای سایه حضرت اللهی

وی مایه ملک پادشاهی

در ملک تو کمترین غلامی

از ماه گرفته تا بماهی

تو پادشهی جهان سپاهت

[...]

شمس مغربی
 
 
۱
۲
۳
۴
sunny dark_mode