×
جامی » هفت اورنگ » لیلی و مجنون » بخش ۴۷ - پوست پوشیدن مجنون و به میان گوسفندان لیلی درآمدن و به حوالی خیمه گاه وی رفتن
دامان تو در کفم محال است
گر نغلطم امشب این خیال است
جامی » هفت اورنگ » لیلی و مجنون » بخش ۴۹ - ملاقات کردن مجنون با لیلی در یکی از راهها و در انتظار مراجعت او در مقام حیرت ایستادن و شیان کردن مرغ بر سر وی
دیگر می گفت کین خیال است
وز بخت من این هوس محال است
جامی » هفت اورنگ » لیلی و مجنون » بخش ۵۶ - در بی وفایی عالم و سرعت زوال حیات فانی
گیتی که نشیمن زوال است
آسوده دلی در او محال است
صائب تبریزی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۲۴۸
پیغام، نمکچش وصال است
دلخوش کن عاشقان خیال است
خورشید فلک سفید ابروست
خورشید تو عنبرین هلال است
هر جا که دل شکسته ای هست
[...]
حزین لاهیجی » مثنویات » تذکرة العاشقین » بخش ۱ - مثنوی تذکرهٔ العاشقین
دستان زنِ دل، شکسته بال است
مشتاق به ناله های حال است
ملا احمد نراقی » معراج السعادة » باب چهارم » فصل - معالجه طول أمل
این خانه که خانه وبال است
پیداست که وقف چند سال است
رضاقلی خان هدایت » تذکرهٔ ریاض العارفین » فردوس در شرح احوال متأخرین و معاصرین » بخش ۵۸ - نادر مازندرانی
عابد که عبادتش خصال است
کارش همه وزر یا وبال است
۱
۲