گنجور

قوامی رازی » دیوان اشعار » شمارهٔ ۵۶ - در غزل است

 

بنگر که چه روزگار دارم

کان چهره چون نگار دارم

در دل غم و غم سگال سوزم

در بر می و می گسار دارم

نشگفت که باغ وار خندم

[...]

قوامی رازی
 

عطار » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۵۱۲

 

من با تو هزار کار دارم

جانی ز تو بی قرار دارم

شب‌های وصال می‌شمردم

تا حاصل روزگار دارم

گفتی که فراق نیز بشمر

[...]

عطار
 

کمال‌الدین اسماعیل » غزلیات » شمارهٔ ۱۱۹

 

نه دسترسی به یار دارم

نه طاقت انتظار دارم

هر جور که از تو بر من آید

از گردش روزگار دارم

در راه غمت کنم هزینه

[...]

کمال‌الدین اسماعیل
 

سعدی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۳۹۰

 

نه دسترسی به یار دارم

نه طاقت انتظار دارم

هر جور که از تو بر من آید

از گردش روزگار دارم

در دل غم تو کنم خزینه

[...]

سعدی
 

امیرخسرو دهلوی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۱۳۰۲

 

نه دست رسی به یار دارم

نه طاقت انتظار دارم

هر جور که از تو بر من آید

از گردش روزگار دارم

در دل غم تو کنم خزینه

[...]

امیرخسرو دهلوی
 

جهان ملک خاتون » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۹۶۵

 

امشب سر وصل یار دارم

کز هجر دلی فگار دارم

سرمست دو چشم آن نگارین

وز باده ی او خمار دارم

وز خون دو دیده در غم او

[...]

جهان ملک خاتون
 

مشتاق اصفهانی » دیوان اشعار » ترجیعات » شمارهٔ ۱

 

نه راه بکوی یار دارم

نه طاقت انتظار دارم

صد بحر گهر ز اشک حسرت

در چشم گهر نثار دارم

صد گنج ز نقد داغ محنت

[...]

مشتاق اصفهانی