×
خواجوی کرمانی » دیوان اشعار » صنایع الکمال » سفریات » غزلیات » شمارهٔ ۱۸
حسن تو نهایت جمالست
لطف تو بغایت کمالست
با زلف تو هر که را سری هست
سر در قدم تو پایمالست
بی روی تو زندگی حرامست
[...]
خواجوی کرمانی » دیوان اشعار » صنایع الکمال » سفریات » غزلیات » شمارهٔ ۲۱
خطت که کتابه ی جمالست
سر نامه ی نامه کمالست
ماهی تو و مشتریت مهرست
شاهی تو و حاجبت هلالست
آن خال سیاه هندو آسا
[...]
خواجوی کرمانی » دیوان اشعار » صنایع الکمال » سفریات » غزلیات » شمارهٔ ۱۱۸
چشمت دل پر ز تاب خواهد
مستست از آن کباب خواهد
کام دل من بجز لبت نیست
سرمست شراب ناب خواهد
از من همه رنگ زرد خواهی
[...]
خواجوی کرمانی » دیوان اشعار » صنایع الکمال » سفریات » غزلیات » شمارهٔ ۱۸۰
درد دل خویش با که گویم
داد دل خویش از که جویم
چون چهره بخون دیده شستم
دست از دل خسته چون نشویم
کر گشت فلک زهای هایم
[...]
خواجوی کرمانی » دیوان اشعار » صنایع الکمال » سفریات » غزلیات » شمارهٔ ۲۳۶
ای بیتو مرا پر آب دیده
نادیده بخواب خواب دیده
ما پست و ترا بلند قامت
ما مست و ترا خراب دیده
جان قول تو بی سخن شنیده
[...]
خواجوی کرمانی » دیوان اشعار » صنایع الکمال » سفریات » غزلیات » شمارهٔ ۲۵۹
بر ماه فکنده طیلسانی
در سرو کشیده پرنیانی
بر چشمه ی آفتاب بسته
از عنبر سوده سایبانی
رخساره فراز سرو سیمین
[...]