گنجور

اثیر اخسیکتی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۹

 

بی روی تو، روی خرمی نیست

در عشق تو، جای بی غمی نیست

جز با سر زلف تو، فلک را

در شیوه ی جور، همدمی نیست

گفتی که بحکم توست، دل را

[...]

اثیر اخسیکتی
 

اثیر اخسیکتی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۱۶

 

بازار تو را کرانه‌ای نیست

آزار تو را بهانه‌ای نیست

آمد ز دهن دلم ز آتش

بی‌قصه تو زبانه‌ای نیست

تا بوده هزار بار بالین

[...]

اثیر اخسیکتی
 

اثیر اخسیکتی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۲۵

 

کار ستمت بجان رسیده است

این کارد باستخوان رسیده است

آهی که جهان بهم برآرد

از دل بسر زبان رسیده است

در وعده تو نمی رسم من

[...]

اثیر اخسیکتی
 

اثیر اخسیکتی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۵۱

 

نام تو، بهر زبان در افتاد

شوری به همه جهان در افتاد

در حیرت عارض تو خورشید

از طارم آسمان در افتاد

هنگام نظاره تو حورا

[...]

اثیر اخسیکتی
 

اثیر اخسیکتی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۵۵

 

با سرو قدت چمن بسوزد

وز مشک خطت ختن بسوزد

جائی است جهان تو که آنجا

شهبال عقاب ظن بسوزد

عشاق تو را ز شعله دل

[...]

اثیر اخسیکتی
 

اثیر اخسیکتی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۵۸

 

لعل تو به نکته دُر چکاند

وین قاعده کس چو تو نداند

در حسن رخت بدست مردی

از ماه خراج ها ستاند

خورشید نمیرسد بگردت

[...]

اثیر اخسیکتی
 

اثیر اخسیکتی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۱۲۲

 

چون با غم تو قرار گیرم

از هر دو جهان کنار گیرم

با بخت ز جیب سر بر آرم

چون دامن آن نکار گیرم

وز مرتبه دست خود ببوسم

[...]

اثیر اخسیکتی
 

اثیر اخسیکتی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۱۴۳

 

ای در دل و جان سواری تو

شیران جهان شکان شکاری تو

در پای در آرد عافیت را

بیداد بدستیاری تو

وی دشمن جان من جهانی

[...]

اثیر اخسیکتی
 

اثیر اخسیکتی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۱۵۵

 

توسن بسر عنان بمن ده

وان لعل شکر فشان بمن ده

این چهره چوزعفران نگه کن

آن لعل شکر نشان بمن ده

پنهان ز رقیب، نیم بوسی

[...]

اثیر اخسیکتی
 

اثیر اخسیکتی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۱۶۲

 

من تنگدل و تو تنگ خوئی

من خوب سخن، تو خوبروئی

با من بکن آن که لطف یزدان

با روی تو کرد، از نکوئی

برتنگ دلی من به بخشای

[...]

اثیر اخسیکتی
 

اثیر اخسیکتی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۱۶۳

 

ای عهد تو جمله نانمازی

مهر تو چو صبر من مجازی

در پای هزار محنت افکند

عشق تو مرا، بدست بازی

از زلف تو وام گرد گوئی

[...]

اثیر اخسیکتی
 

اثیر اخسیکتی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۱۷۵

 

جانا، همه آیت نکوئی

درشان تو آمده است گوئی

یک گل چو رخت بدست ناید

گر در چمن جهان بجوئی

حسنت ببرد زبان سوسن

[...]

اثیر اخسیکتی
 

اثیر اخسیکتی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۱۷۷

 

چون گشت رخ چمن دل آرای

وقت است به عیش کن دلا، رای

بفزود جمال باغ، در ده

آن انده کاه شادی افزای

آراسته شد ز گل در و دشت

[...]

اثیر اخسیکتی
 

اثیر اخسیکتی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۱۸۴

 

بس کاین دل زار ریش کردی

گفتم زینهار بیش کردی

دل شیشه نازک و غمت سنگ

آسان شکند چوریش کردی

فرمان هوای خویشتن را

[...]

اثیر اخسیکتی
 

اثیر اخسیکتی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۱۸۶

 

ای قاعده ی بزرگواری

از حزم تو برده استواری

با طوق کفایت تو تقدیر

بر طاق نهد فلک سواری

اندر صف کار سازی ملک

[...]

اثیر اخسیکتی
 
 
sunny dark_mode